چو در سخا و سخن قوت حیات نهاد
خدای عزوجل هر دم از دم و حکمش
خواص معجز عیسی و خضر کرد پدید
نتایج سر کلک از عنایت قلمش
مرا بخاسته ز آثار همت عالی
..................................مش
حذاقت کرم او حدیقه ای فرمود
که در عرب نبود مثل و نیستدر عجمش
حدیقه ای که نماید زجاج صفوت او
چو نور باصره روح حقایق از کرمش
چو در جهان کرم کرد یاد من بسخن
بر آسمان ثنا یاد کردم از کرمش
همیشه پیر فلک باد خادم و داعیش
همیشه بخت جوان باد داعی خدمش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف نعمتهای الهی و قدرت کلام خداوند اشاره دارد. شاعر از سخاوت و حکمت خداوند میگوید و به معجزات حضرت عیسی و خضر اشاره میکند. همچنین به علوّ همت و کرم خداوند اشاره کرده و میگوید که او در عالم، باغی زیبا و بینظیر فراهم کرده است. در نهایت، شاعر به ستایش خداوند پرداخته و از او درخواست میکند که همیشه در زندگیاش حضور داشته باشد و او را یاری کند.
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند عظیم در سخاوت و کلام، قدرت زندگی را برقرار ساخت، هرلحظه از وجود و فرمانش به ما میرسد.
هوش مصنوعی: ویژگیهای معجزهآسا و حیرتانگیز عیسی و خضر به ظهور میرسند و نتایج و آثار بینظیری از توجه و لطف قلمش به وجود میآید.
هوش مصنوعی: با تلاش و ارادهی قوی خود از هر گونه آثاری که نشاندهندهی ضعف باشد، رهایی پیدا کردهام.
هوش مصنوعی: خلاقیت و هنر او، باغی زیبا و منحصر به فردی را خلق کرد که در میان عربها مانند و همتایی ندارد و در سرزمینهای غیر عرب نیز نمونهاش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: باغی که شفافیت آن مانند نور دیده است و روح حقیقتها از کرم و مهربانی او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: زمانی که در این دنیا، لطف و مهربانی کرد، من در گفتار خود در آسمان از محبت و کرمش یاد کردم.
هوش مصنوعی: همیشه آسمان مانند خدمتکاری است که دعاگوی ماست و همواره آرزو میکند که بخت ما جوان و خوشحال باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم خرید غم و جان فشاند در قدمش
گرش دمی نخورد غم شود گسسته دمش
غمش ز خوردن خون دل من آمد سیر
دلم هنوز به سیری نمی رسد ز غمش
شکست قلب دلم نادرست پیمانش
[...]
گر، ای نسیم، ترا ره دهنده در حرمش
ببوسی از من خاکی نشانه قدمش
بخوان به حضرت او زینهار از سر سوز
تحیتی که نوشتم، همه به خون رقمش
ز بعد عرض تحیت اگر به ما برسد
[...]
درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش
به آشنایی پنهان کنند متّهمش
ز نامه حالت عاشق نمیتوان دانست
که غیر نام تو بیرون نیاید از قلمش
ز دردمندی من، غیر شاد و من خوشدل
[...]
بلاست خط نگارین و زلف خود به خمش
دگر ز فتنه چه بر سر نوشته تا قلمش
به این جمال و نکویی که اوست میترسم
موحدان به خدایی کنند متهمش
اگر فریب ملایک دهد عجب نبود
[...]
ملک به سهو نویسد چو نامهٔ ستمش
سزد که خون شهیدان تراود از قلمش
کدام نامهٔ بیداد از او نوشته ملک
که من به قطرهٔ اشکی نوشته ام رقمش
چگونه جور به عنوان لطف بنویسد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.