ایدل مده ببند سر زلف یار دست
مارست زلف یار مبر سوی مار دست
بر عهد دلبران نتوان استوار بود
ایدل بعهدشان ندهی زینهار دست
دارم بدست بوس وی امیدها و لیک
بی زر نمیدهد بت سیمین عذار دست
در نرد دلبری رخ او مهر و ماه را
ده خصل طرح داده و بر ده هزار دست
در آرزوی آنکه ز گلزار عارضش
چینم گلی گرفت مرا خار خار دست
گر عاشقی حذر مکن از طعنه رقیب
بی گل نشیند آنکه بپوشد ز خار دست
مائیم در هوای سهی سرو قامتت
بر سر زنان همیشه بسان چنار دست
در تاب آفتاب غم از پا در آمدم
ایسرو سایه ور ز سرم بر مدار دست
جان در میان بحر غم افتاد و باک نیست
گر خواهدم رسید بلب یا کنار دست
برد است در هوای گلستان عارضت
چشمم بگاه گریه ز ابر بهار دست
از خون دل نگار کنم چشم خویش را
باشد که گیرد ابن یمین را نگار دست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و آرزوهاست. شاعر به زیبایی و جذابیت محبوبش اشاره میکند و از زلف و چهرهاش به عنوان نمادهایی برای عشق و دلباختگی یاد میکند. او دربارهی درد و رنجی که عشق برایش به ارمغان آورده صحبت میکند و نشان میدهد که هرچند به محبوبش خیلی نزدیک است، اما در عین حال با مشکلات زیادی مواجه است. عشق او مانند گلهای زیبا در گلستان است، ولی همیشه با خاردارهایی روبهروست که اشاره به موانع و دشواریهای عشق دارد. در نهایت، شاعر به سرنوشت و غمهای ناشی از عشق و آرزوی وصال اشاره میکند و از عواطف عمیق خود در این زمینه میگوید.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذبه خاصی که زلف یار دارد، اشاره میکند. به نوعی هشدار میدهد که برای تماشای زلف معشوق، احتیاط لازم است، زیرا ممکن است به دام محبت و جذابیت او گرفتار شویم. در واقع، زیبایی زلف یار میتواند ما را به سمت خود بکشاند و در این مسیر، باید با دقت و احتیاط عمل کنیم.
هوش مصنوعی: دوستداران را نمیتوان به راحتی به وعدههاشان پایبند کرد. اگر میخواهی با آنها پیمان ببندی، بهتر است که احتیاط کنی و از آن دوری کنی.
هوش مصنوعی: من به امید بسیاری به بوسههای او دست یازیدهام، اما او بدون طلا و ثروت به من چیزی نمیدهد.
هوش مصنوعی: در بازی عشق، زیبایی او به اندازهای درخشان است که میتواند خورشید و ماه را تحت تاثیر قرار دهد و بر فراز هزاران عاشق سرود عشق سر دهد.
هوش مصنوعی: در آرزوی چیدن گلی از چهره زیباش بودم، اما در عوض خارهای زیادی به دستم گرفت.
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی، از طعنههای رقیب نترس. کسی که دستش را از خارها بپوشاند، بدون گل زندگی میکند.
هوش مصنوعی: ما در فضای عشق و زیبایی تو هستیم و همچنان که چنارها همواره سربلند و استوارند، به احترام قامت زیبایت سر به سجده میزنیم.
هوش مصنوعی: زیر آفتاب و در گرمی آن، غم و ناراحتی ام از بین رفت و به گوشهای پناه بردم، سایهای بر سرم افتاد و دیگر نتوانستم خود را بالا نگهدارم.
هوش مصنوعی: دل من در دریای اندوه غوطهور است و نگران نیستم، حتی اگر به کلبه یا کناری برسم.
هوش مصنوعی: در دل هوای دلپذیر گلستان، چشمانم به یاد تو به گریه میافتند، مانند باران بهاری که بر روی زمین میبارد.
هوش مصنوعی: من با خون دل، چشمانم را زیبا میکنم، تا شاید این زیبایی دلپذیری برای ابن یمین باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگشاد عشق روی تو چون روزگار دست
دست غمت ببست مرا استوار دست
در پای محنت تو از آن دست می زنم
تا برنگیری از سر من دل افکار دست
پیش لبت به کدیه یک بوسه هر شبی
[...]
دوشم گرفت از سر مستی نگار دست
گفتم مدار زحمت و از من بدار دست
گفتا چرا ملول شدی از گرفت من
گفتم از این سبب که ندارم به یار دست
عهدی کنیم تازه که در عهد عشق او
[...]
از بس نهاده ام به دل داغدار دست
گشته است داغدار مرا لاله وار دست
ای ساقیی که توبه ما را شکسته ای
زنهار از شکسته نوازی مدار دست
ریزند می چو شیشه مگر در گلوی من
[...]
خوش در نگار بسته دگر نوبهارست
گل رنگ کرده باز به خون هزار دست
آب از نگار رنگ برد وین عجب که گل
از آب ابر بسته چنین در نگار دست
از حرص چیدن گل شاید که در چمن
[...]
شد جان و هوش و صبر و خرد را ز کار دست
مشکل دهد دگر به هم این هر چهار دست
دست ای سبو مکش ز حریفان درین خمار
تا عهد کهنه تازه نمایم بیار دست
دادم ز دست حلقهٔ درگاه کعبه را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.