بفروغ مهر رویش که مهست از آن عبارت
بفریب چشم مستش که دهد جهان بغارت
بنسیم جانفزایش که مسیح وار آرد
سوی کشتگان هجران بوصال جان بشارت
که دمد بجای خار از سرخاک ما گل تر
چون کند مزار ما را مه مهربان زیارت
اگر از بهار حسنش بچمن رسد نسیمی
عجب ار نگیرد از سر بگه خزان نضارت
بخط و عبارت او مر ساد چشم زخمی
که ندید کس چنان خط نشنید از آن عبارت
ز سر شک تر خرابست بنای صبر و شاید
که کسی میان طوفان ندهد نشان عمارت
پسر یمین ز پایش بچه روی سر بتابد
چو بآشکار دورش کند و نهان اشارت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.