گرچه بس منفعل از شرم گناه آمدهایم
تکیه بر مرحمت لطف اله آمدهایم
دست در دامن ملاح عنایت زدهایم
ما بدین بحر نه از بحر شناه آمدهایم
رقم جرم و گناه از صفحات عملم
محو فرمای که بس نامه سیاه آمدهایم
دهن از سوز درون خشک و رخ از دیده پر آب
به انابت بدرت با دو گواه آمدهایم
تا به اعزاز چو یوسف به عزیزی برسیم
ما بدین مصر به تاریکی چاه آمدهایم
جای آن هست که دریوزه کنیم ابنحسام
بر سر راه چو بیتوشهٔ راه آمدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
[...]
ما به میخانه پی دفع گناه آمدهایم
یعنی از زهد ریایی به پناه آمدهایم
سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح
چو بگوییم پی حشمت و جاه آمدهایم
روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن
[...]
گرچه با کوه گرانسنگ گناه آمدهایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمدهایم
بر سیهکاری ما هر سر مویی است گواه
گرچه خاموش ز اقرار گناه آمدهایم
نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید
[...]
از ازل کشته آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
[...]
به سر کوی تو با حال تباه آمدهایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمدهایم
همچو سیاره به دنباله ماه آمدهایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.