ما به میخانه پی دفع گناه آمدهایم
یعنی از زهد ریایی به پناه آمدهایم
سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح
چو بگوییم پی حشمت و جاه آمدهایم
روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن
طعن بیراهی ما چونکه به راه آمدهایم
پیر میخانه مگر دست بگیرد به کرم
ور نه در بحر ریا غرق گناه آمدهایم
خس و خاشاک غم و غصه چه سنجد چون ما
مست و بیخود شده با آتش و آه آمدهایم
روزگار سیه آورد به چشم سیهت
ما سیهخانه به آن خانه سیاه آمدهایم
منت خاک درت مانده به چشم فانی
بار برداشته با پشت دوتاه آمدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به میخانه میرود تا از گناه و ریا فرار کند. او بیان میکند که نمیخواهد از دو جام شراب کمتر از آنچه برآورده میشود، استفاده کند و به جای طعنهزدن، به مسیری که انتخاب کرده احترام میگذارد. او از پیر میخانه میخواهد که او را راهنمایی کند، وگرنه در گل و لای ریا غرق خواهد شد. شاعر احساس میکند که غم و اندوه هیچ ارزشی در مقابل حالت مستی و رهایی او ندارد. او به وضعیت تاریک زندگی اشاره میکند و به این نکته میپردازد که به این میخانه سیاه آمدهاند تا از بار سنگین زندگی رهایی یابند. در نهایت، نشان میدهد که هر فردی به دنبال رسیدن به آرامش و فاصله گرفتن از مشکلات زندگی است.
هوش مصنوعی: ما برای دوری از گناه به میخانه آمدهایم، به این معنا که از تظاهر به پرهیزکاری و زهد دوری کردهایم و به جایی پناه بردهایم که حقیقت را میتوان یافت.
هوش مصنوعی: ما برای رسیدن به مقام و عظمت به این دنیا نیامدهایم، بلکه وقتی از دو جام بنوشیم، به شکوه و جلال خود پی خواهیم برد.
هوش مصنوعی: وقتی که به سمت میخانه رفتیم، به ما ایراد نگیرید که چرا راه را گم کردهایم، چون حالا که به این راه آمدهایم.
هوش مصنوعی: پیر میخانه شاید بخواهد ما را با لطف خود نجات دهد، وگرنه ما به عمق ریا و گناه فرو رفتهایم.
هوش مصنوعی: غم و اندوه مانند خس و خاشاک هستند و ارزشی ندارند، چون ما در حال مستی و بیخود بودن، به همراه آتش دل و آههایی که از دل برمیآید، به زندگی آمدهایم.
هوش مصنوعی: زمانه برای ما با چشمان تاریک و بد، مشکلات زیادی به ارمغان آورده است و ما به این خانهی تیره و تار آمدهایم.
هوش مصنوعی: ما با احترام و توجه به خاک درگاهتان آمدهایم و همانند افرادی که در راهتان زحمت کشیدهاند، با تمام وجود تلاش کردهایم تا به شما نزدیک شویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
[...]
گرچه بس منفعل از شرم گناه آمدهایم
تکیه بر مرحمت لطف اله آمدهایم
دست در دامن ملاح عنایت زدهایم
ما بدین بحر نه از بحر شناه آمدهایم
رقم جرم و گناه از صفحات عملم
[...]
گرچه با کوه گرانسنگ گناه آمدهایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمدهایم
بر سیهکاری ما هر سر مویی است گواه
گرچه خاموش ز اقرار گناه آمدهایم
نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید
[...]
از ازل کشته آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
[...]
به سر کوی تو با حال تباه آمدهایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمدهایم
همچو سیاره به دنباله ماه آمدهایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.