از ازل کشته آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
همه جا با مدد شعله آه آمدهایم
بی گنه بر تن ما یک سر مو نیست، مگر
خوی عفویم که خواهان گناه آمدهایم؟
از مصیبتکده هجر به امید نجات
به در کعبه وصلت به پناه آمدهایم
بر سر چشمه حیوان تو ای کوثر لطف
به صد امید، چو لب تشنه گیاه آمدهایم
همچو قدسی به طواف حرم کعبه عشق
سر قدم ساخته صد مرحله راه آمدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان عشق و اشتیاق خود به محبوب پرداخته است. او از ابتدای وجود خود به نوعی با نگاه و زیبایی محبوب گره خورده و در مسیر عشق راه میرود. هر روز به امید وصال محبوب بیدار میشود و در جستجوی دیدار اوست. شاعر از درد جدایی صحبت کرده و به کعبه عشق به عنوان پناهی برای نجات و آرامش اشاره میکند. او خود را همچون قاصدی میبیند که با امید و آرزو به دنبال محبوب است و به طواف دور حرم عشق میپردازد. این شعر دربردارنده حس عمیق عشق، امید و جستجوی همیشگی است.
هوش مصنوعی: از ابتدا ما به خاطر آن شیوهی نگاه تو دلباخته شدهایم و از دلتنگیهای خود به خاطر زلف مشکیات صدها مشکل داریم.
هوش مصنوعی: هر صبح بر سر کوچهات، مانند آینهای که نور خورشید را منعکس میکند، تمام وجودمان فقط برای تماشای تو آمده است.
هوش مصنوعی: ما در مسیر عشق مانند حضرت موسی هستیم، که در جستجوی وصال و نزدیک شدن به معشوق، با تمام وجود و از هر سو به کمک اشتیاق و آتش درونیامان به این راه آمدهایم.
هوش مصنوعی: ما هیچ گناهی نداریم، حتی به اندازه یک تار مو، اما شاید به خاطر ذات بخشندهمان است که خواستهایم به سوی گناه بیاییم.
هوش مصنوعی: ما از دردی که در دوری عشق متحمل شدهایم، با امید به نجات و رسیدن به وصال به کعبهای که پناهگاه ماست آمدهایم.
هوش مصنوعی: ای کوثر، تو که در کنار چشمه حیات قرار داری، با صد امید و آرزو به سمت تو آمدهایم، مانند گیاهی که تشنه آب است.
هوش مصنوعی: ما همچون ملائکهای هستیم که به دور حرم عشق میچرخیم و برای رسیدن به اینجا، قدمبهقدم و با جدیت مسیر طولانی را پیمودهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
[...]
گرچه بس منفعل از شرم گناه آمدهایم
تکیه بر مرحمت لطف اله آمدهایم
دست در دامن ملاح عنایت زدهایم
ما بدین بحر نه از بحر شناه آمدهایم
رقم جرم و گناه از صفحات عملم
[...]
ما به میخانه پی دفع گناه آمدهایم
یعنی از زهد ریایی به پناه آمدهایم
سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح
چو بگوییم پی حشمت و جاه آمدهایم
روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن
[...]
گرچه با کوه گرانسنگ گناه آمدهایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمدهایم
بر سیهکاری ما هر سر مویی است گواه
گرچه خاموش ز اقرار گناه آمدهایم
نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید
[...]
به سر کوی تو با حال تباه آمدهایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمدهایم
همچو سیاره به دنباله ماه آمدهایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.