گرچه بس منفعل از شرم گناه آمدهایم
تکیه بر مرحمت لطف اله آمدهایم
دست در دامن ملاح عنایت زدهایم
ما بدین بحر نه از بحر شناه آمدهایم
رقم جرم و گناه از صفحات عملم
محو فرمای که بس نامه سیاه آمدهایم
دهن از سوز درون خشک و رخ از دیده پر آب
به انابت بدرت با دو گواه آمدهایم
تا به اعزاز چو یوسف به عزیزی برسیم
ما بدین مصر به تاریکی چاه آمدهایم
جای آن هست که دریوزه کنیم ابنحسام
بر سر راه چو بیتوشهٔ راه آمدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از استعارات و نمادها به وضعیت انسانی و احساس گناه اشاره میکند. او از شرم خود به خاطر گناهانش سخن میگوید و به لطف و رحمت الهی امیدوار است. شاعر بیان میکند که با دست یازیدن به مرحمت الهی، به دنبال بخشش و نجات از گناهانشان هستند. همچنین به حسرت و سوز درونی خود اشاره کرده و از سختیهای مسیر زندگی سخن میگوید. در نهایت، با اشاره به داستان یوسف و تلاش برای رسیدن به عزت و مقام، از نیاز به کمک و رحمت خداوند سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ما با وجود اینکه از شرم گناهانمان تحت تاثیر قرار گرفتهایم، به رحمت و لطف الهی پناه آوردهایم.
هوش مصنوعی: ما در این دریا دست به دامن ملاح محبت زدهایم و به این دریا آمدهایم، نه به خاطر شنا کردن در آب آن.
هوش مصنوعی: ای کاش گناهان و خطاهای من از دفتر کارهایم پاک شود، زیرا ما با نامهای پر از سیاهی و گناهان در پیشگاه تو آمدهایم.
هوش مصنوعی: از شدت درد درون، دهانم خشک شده و چهرهام پر از اشک است. به درگاهت با دو شاهد آمدهایم تا از تو یاری طلب کنیم.
هوش مصنوعی: ما برای رسیدن به مقام و عزت همچون یوسف، به این سرزمین آمدهایم و حتی اگر در تاریکیهای چاه قرار بگیریم، این مسیر را طی خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که ما در شرایطی قرار داریم که باید از دیگران کمک بگیریم و از آنها درخواست یاری کنیم، چرا که بدون آمادگی و امکانات لازم به سمت هدفی حرکت کردهایم. یعنی وقتی در مسیری قرار داریم و نیاز به توشه داریم، باید برای رسیدن به مقصد از دیگران درخواست کمک کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
[...]
ما به میخانه پی دفع گناه آمدهایم
یعنی از زهد ریایی به پناه آمدهایم
سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح
چو بگوییم پی حشمت و جاه آمدهایم
روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن
[...]
گرچه با کوه گرانسنگ گناه آمدهایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمدهایم
بر سیهکاری ما هر سر مویی است گواه
گرچه خاموش ز اقرار گناه آمدهایم
نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید
[...]
از ازل کشته آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
[...]
به سر کوی تو با حال تباه آمدهایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمدهایم
همچو سیاره به دنباله ماه آمدهایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.