گنجور

 
صامت بروجردی

به سر کوی تو با حال تباه آمده‌ایم

ز پی دعوی عشق تو گواه آمده‌ایم

همچو سیاره به دنباله ماه آمده‌ایم

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم

از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم

قلم صنع چه سرمشق جمال تو نوشت

سکه زد صیرفی حسن تو در دیر و کنشت

به سوی دیدن باغ رخت ای جور سرشت

سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت

به طلبکاری آن مهر گیاه آمده‌ایم

هوس گندم خال لبت ای عیسی دم

رونق منزل ما را به جنان زد برهم

بار کردیم سوی ملک جهان با آدم

رهرو منزل عشقیم وز سر حد عدم

تا باقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم

ای قدت فتنه دل خنده تو رهزن دین

سرو گلزار وفا ماه ختا غیرت چین

پرده شرم ز رخسار بر انداز و ببین

با چنین گنج که شد خازن و روح‌الامین

به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم

بیجهت نیست که ابروی کجت از چپ و راست

چو مه نو بر اهل نظر انگشت نماست

حل این مسئله از مصحف رویت پیداست

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست

که در این بحر کرم عرق گناه آمده‌ایم

خلق از عاقل ودیوانه و مست و هشیار

به کمانخانه ابروی تو گردید دچار

تا شوند از نظر مرحمتت برخوردار

آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش بیار

که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم

زاهدا دعوی ز هدار کنی از بهر خدا

بده از صیقل اخلاق دل خویش صفا

تا چو (صامت) نشوی شیفته روی و ریا

حافظ این خرفه پشمینه بینداز که ما

از پی قافله با آتش و آه آمده‌ایم

 
 
 
حافظ

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم

از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم

ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم

تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم

سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت

[...]

ابن حسام خوسفی

گرچه بس منفعل از شرم گناه آمده‌ایم

تکیه بر مرحمت لطف اله آمده‌ایم

دست در دامن ملاح عنایت زده‌ایم

ما بدین بحر نه از بحر شناه آمده‌ایم

رقم جرم و گناه از صفحات عملم

[...]

امیرعلیشیر نوایی

ما به میخانه پی دفع گناه آمده‌ایم

یعنی از زهد ریایی به پناه آمده‌ایم

سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح

چو بگوییم پی حشمت و جاه آمده‌ایم

روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن

[...]

صائب تبریزی

گرچه با کوه گرانسنگ گناه آمده‌ایم

لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمده‌ایم

بر سیه‌کاری ما هر سر مویی است گواه

گرچه خاموش ز اقرار گناه آمده‌ایم

نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید

[...]

قدسی مشهدی

از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم

صد گره در دل ازان زلف سیاه آمده‌ایم

بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر

همه تن چشم شده محض نگاه آمده‌ایم

موسی وادی عشقیم که تا طور وصال

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه