به سر کوی تو با حال تباه آمدهایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمدهایم
همچو سیاره به دنباله ماه آمدهایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
قلم صنع چه سرمشق جمال تو نوشت
سکه زد صیرفی حسن تو در دیر و کنشت
به سوی دیدن باغ رخت ای جور سرشت
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری آن مهر گیاه آمدهایم
هوس گندم خال لبت ای عیسی دم
رونق منزل ما را به جنان زد برهم
بار کردیم سوی ملک جهان با آدم
رهرو منزل عشقیم وز سر حد عدم
تا باقلیم وجود این همه راه آمدهایم
ای قدت فتنه دل خنده تو رهزن دین
سرو گلزار وفا ماه ختا غیرت چین
پرده شرم ز رخسار بر انداز و ببین
با چنین گنج که شد خازن و روحالامین
به گدایی به در خانه شاه آمدهایم
بیجهت نیست که ابروی کجت از چپ و راست
چو مه نو بر اهل نظر انگشت نماست
حل این مسئله از مصحف رویت پیداست
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که در این بحر کرم عرق گناه آمدهایم
خلق از عاقل ودیوانه و مست و هشیار
به کمانخانه ابروی تو گردید دچار
تا شوند از نظر مرحمتت برخوردار
آبرو میرود ای ابر خطاپوش بیار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمدهایم
زاهدا دعوی ز هدار کنی از بهر خدا
بده از صیقل اخلاق دل خویش صفا
تا چو (صامت) نشوی شیفته روی و ریا
حافظ این خرفه پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش و آه آمدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل شاعر از عشق و جستجوی معشوق سخن میگوید. او و دیگر عاشقان به درگاه معشوق آمدهاند نه به خاطر حشمت و مقام، بلکه به دلیل عشق و نیاز به پناه. شاعر اشاره میکند که زیباییهای معشوق در دلهای عاشقان حک شده و آنان همچون سیارات تحت تأثیر او هستند. به تصویر کشیدن چهره معشوق و اثراتی که بر جهان گذاشته، از دیگر مضمونهای شعر است. شاعر میگوید که در جستجوی عشق، از مرز عدم عبور کردهاند و در حالی که در این دنیای پر از گناه هستند، به درگاه معشوق آمدهاند تا آمرزش و رحمت بگیرند. در نهایت، شاعر به زاهدان توصیه میکند که با خود واقعیشان رو راست باشند و از ریا بپرهیزند.
هوش مصنوعی: ما به سر کوچه تو آمدهایم و حالمان بسیار بد است، زیرا برای اثبات عشقمان به تو شهادت آوردهایم.
هوش مصنوعی: ما مانند سیارهای هستیم که به دور ماه میچرخد و به اینجا آمدهایم، نه برای جستجوی ثروت و مقام، بلکه به دلیل هدفی دیگر.
هوش مصنوعی: به خاطر اتفاقات ناخوشایند، به اینجا پناه آوردهایم.
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر میگوید که آفرینش (قلم صنع) چگونه زیبایی تو را به تصویر کشیده و به تکرار آن زیبایی پرداخته است. همچنین اشاره دارند که زیبایی تو آنقدر خاص و جالب است که حتی در مکانهای مذهبی و مقدس نیز نام و نشانی از آن پیدا میشود.
هوش مصنوعی: به سمت دیدن باغ زیبایی تو رهسپار شدم، ای کیمیاگر سرشت، سبزه و خط تو را در این بهشت تصور کردم.
هوش مصنوعی: ما برای جستجوی آن عشق و محبت مانند گیاهانی که به دنبال خورشیدند، آمدهایم.
هوش مصنوعی: هوس گندم خال لبت ای عیسی دم رونق منزل ما را به جنان زد برهم ای عیسی، خال لب تو مثل گندم است و خواستهام از تو، بهشتی بودن و رونق زندگیام را به هم ریختهای.
هوش مصنوعی: ما به سمت دنیای پهناور حرکت کردیم، با آدم که در راه عشق گام برمیدارد، و از مرز عدم گذر کردهایم.
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که زندهایم، به خاطر این همه مسیر و تلاشهایی که کردهایم، ادامه خواهیم داد.
هوش مصنوعی: ای قامت تو دلآزار و زیبایی خندهات، دلی را به درد میآورد. تو مانند سرو در باغ وفا هستی و زیبایی تو همچون ماه در فصل ختا، غیرت و افتخار چین را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای دعوت به برداشتن حجاب از صورت و نمایش زیبایی است. همچنین به اشاره به ارزش و ثروتی که در وجود فرد نهفته، میپردازد و نشان میدهد که این فرد به مانند یک خزانهدار با اراده و توانایی در نگهداری از این گنجینه است.
هوش مصنوعی: ما به در خانه پادشاه آمدهایم تا از او طلب کمک و درخواست کنیم.
هوش مصنوعی: ابروی کج تو، که به سمت چپ و راست خمیده است، بیدلیل نیست که مانند ماه تازه بر کسانی که به زیباییها توجه دارند، جلب نظر میکند.
هوش مصنوعی: این مسئله به وضوح در کتاب آسمانی مشخص شده است. ای لنگر صبر و بردباری، این کشتی موفقیت کجا قرار دارد؟
هوش مصنوعی: ما در این دنیای پر از رحمت و لطف خداوند، به گناه آلوده شدهایم.
هوش مصنوعی: مردم از عاقل و دیوانه، مست و هشیار، به زیبایی و جذابیت ابروی تو مجذوب شدهاند.
هوش مصنوعی: برای اینکه از لطف و رحمت تو بهرهمند شوند و آبرویشان حفظ شود، ای ابر بخشنده، ببار!
هوش مصنوعی: به ما دستور داده شده که به جزای اعمال خود پی ببریم.
هوش مصنوعی: ای زاهد، به خاطر خدا از زهدِ ظاهری و تظاهر فاصله بگیر و دل خود را با نیکویی و پاکی اخلاق جلا بده.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خاموش و بیصدا نشوی و عاشق زیبایی و تظاهر نشوی، حافظ میگوید که این دلقک پشمینهای را که به بیهدفی مشغول است، رها کن. ما باید از این ظاهرسازیها دور باشیم.
هوش مصنوعی: ما با دل燃ان و با حسرت، در پی جمعی از رهروان آمدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
[...]
گرچه بس منفعل از شرم گناه آمدهایم
تکیه بر مرحمت لطف اله آمدهایم
دست در دامن ملاح عنایت زدهایم
ما بدین بحر نه از بحر شناه آمدهایم
رقم جرم و گناه از صفحات عملم
[...]
ما به میخانه پی دفع گناه آمدهایم
یعنی از زهد ریایی به پناه آمدهایم
سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح
چو بگوییم پی حشمت و جاه آمدهایم
روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن
[...]
گرچه با کوه گرانسنگ گناه آمدهایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمدهایم
بر سیهکاری ما هر سر مویی است گواه
گرچه خاموش ز اقرار گناه آمدهایم
نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید
[...]
از ازل کشته آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.