در افکند ای صنم ابر بهشتی
زمین را خلعت اردیبهشتی
زمین برسان خونآلود دیبا
هوا برسان نیل اندود مِشتی
به طعم نوش گشته چشمه آب
به رنگ دیده آهوی دشتی
بهشت عدن را گلزار ماند
درخت آراسته حور بهشتی
چنان گردد جهان هزمان که در دشت
پلنگ آهو نگیرد جز به کُشتی
بتی باید کنون خورشیدچهره
مهی گر دارد از خورشید پشتی
بتی رخسار او همرنگ یاقوت
میی بر گونه جامهٔ کنشتی
جهان طاووس گونه گشت گویی
به جایی نرمی و جایی درشتی
بدان ماند که گویی از می و مشک
مثال دوست بر صحرا نبشتی
ز گِل بوی گلاب آید بِدانسان
که پنداری گُل اندر گِل سرشتی
دقیقی چار خصلت برگزیدهست
به گیتی از همه خوبی و زشتی
لب یاقوترنگ و ناله چنگ
می چون زنگ و کیش زردهشتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وگر سردی به بالا بر گذشتی
ز جنبشهای گردون گرم گشتی
کسی را کو نسب پاکیزه باشد
به فعل اندر نیاید زو درشتی
کسی را کو به اصل اندر خلل هست
نیاید زو به جز کژی و زشتی
مراد از مردمی آزادمردیست
[...]
چو بر دستان سروستان گذشتی
صبا سالی به سروستان نگشتی
مرا چون هست این زندان بهشتی
بنفروشم بصد بستانش خشتی
اگر مجنون لیلی زنده گشتی
حدیث عشق از این دفتر نبشتی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.