گنجور

 
بلند اقبال

شماره ۱ - در مرثیه بر شهیدان کربلا: از دست ظلم شمر ستمگر به کربلا - گریان شدند مؤمن و کافر به کربلا

شماره ۲ - وداع شاه شهید با اهل حرم: بر ذوالجناح شد چو شه بی‌سپه سوار - گفتی که آفتاب عیان شد ز کوهسار

شماره ۳: قوت اگر نیستت ز شیر وشکر - قوت روح هست خون جگر

شماره ۴: زلفکان تومگر عطارند - کاینهمه مشک به دامان دارند

شماره ۵: ز زلف بی‌قرار یار دارم دل پریشان‌تر - ز مار زخم دارم بر خود از اندوه پیچان‌تر

شماره ۶: رود خون امسال شد جاری به فارس - الفت شه نیست پنداری به فارس

شماره ۷: به گلشن شد وزان باد خزانم - شکست افسوس شاخ ارغوانم

شماره ۸: بس که ای زلف عنبرین موئی - عنبر افشان وعنبرین بوئی

sunny dark_mode