قوت اگر نیستت ز شیر وشکر
قوت روح هست خون جگر
کف بود جام آبخور گر نیست
جام بلور یا پیاله زر
در و گوهر گرت میسر نیست
اشک چشمان تو را در وگوهر
سایه وآفتاب پیرهن است
پیرهن گر نباشد اندر بر
سر ندارد کله اگر غم نیست
کله ازمویخویش دارد سر
بالش وبستر از پرندار نیست
خاک راهست بالش وبستر
گرت آتش نباشد اندر دل
آتش عشق بس تو را در بر
خرت ار نیست رو پیاده به راه
کآدمی خود نه کمتر است از خر
در غم ار یاورت کسی نشود
غم چه داری خدا بودیاور
یاور کس چو حی داور شد
زهر درکام اوچو شکر شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.