چون تونبودآدمی در دلبری
حور وغلمانی ندانم یا پری
گر نمی باشی پری ازما چرا
می بری دل را و می گردی بری
مژه ات گر نیست نشتر پس ز چیست
بر رگ دلها نماید نشتری
کردی الحق از می لعل لبت
بی نیازم از شراب کوثری
گفتمی مانند رویت ماه را
ماه را بود ار دوزلف عنبری
دادمی نسبت به قدت سرورا
سرو را بود ار دوچشم عبهری
زلفت ار گردیده چون عقرب چه باک
چون به رخ داری خط سیسنبری
شاهبازی در شکار مرغ دل
از روش هستی اگر کبک دری
با بلنداقبال کن اظهار لطف
تا زمهر وماه جوید برتری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مار را، هر چند بهتر پروری
چون یکی خشم آورد کیفر بری
سفله طبع مار دارد، بی خلاف
جهد کن تا روی سفله ننگری
بافکاری بود در شهر هری
داشت زیبا روی و رعنا دختری
سیرت تو هست عین سروری
صورت تو هست محض صفدری
مملکت چون جسم و تو چون دیده ای
محمدت چون بحر و تو چون گوهری
در علو قدر و در کنه شرف
[...]
باز یوسف را نگر در داوری
بندگی و چاه و زندان بر سری
بدگمانی کردن و حرصآوری
کفر باشد پیش خوان مهتری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.