بر آتش دلم آن مه ز مهر آب زده
ویا به عارض گلرنگ خودگلاب زده
چه تیغ ها که ز مژگان کشیده بر مریخ
چه طعنه ها که زطلعت برآفتاب زده
منجم آمد وگفتا نبودوقت خسوف
بگفتمش که مه من به رخ نقاب زده
عجب نگر که به رخ ساخته است زلف از مشک
عجب تر اینکه گره ها به مشک ناب زده
ز شیخ وشاب مجو دین ودل در این کشور
ز بسکه راه دل ودین ز شیخ وشاب زده
ز ما زمانه هر آن عقده ای که در دل داشت
گرفته است ودرآن زلف پر ز تاب زده
خرابه دل خود را به عالمی ندهم
که شاه خیمه در این منزل خراب زده
به من مگو ز چه باشد دلت چنین پرشور
بت ز بس نمکم بر دل کباب زده
عجب مدار به شهر ار به خواب کس نرود
که ترک چشم توبر خلق راه خواب زده
دونیمه زلف تو افتاده از یمین ویسار
چو مرحبی که بدوتیغ بو تراب زده
ز چشم مست تو مستی کندبلنداقبال
گمان عارف وعامی که اوشراب زده
ز بس بودطرب انگیز شعر او گوئی
نشسته در بر او زهره ورباب زده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به احساسات عمیق عشق و درد و زیبایی اشاره دارد. شاعر از معشوقی سخن میگوید که همچون ماه، دل او را در آتش عشق میسوزاند و زیباییاش به قدری است که تأثیرش بر جهان قابلتوجه است. از زلف و چهرهاش به تفصیل صحبت میکند و این زیباییها را با عناصر طبیعی مانند گل و مشک مقایسه میکند. همچنین، شاعر به نکتههایی درباره دین و عشق و عدم امکان جدایی بین این دو میپردازد. در نهایت، او به دنیای خراب و غمزای خود اشاره میکند و نمیخواهد این خرابه را با چیز دیگری عوض کند، چون عشق او به حدی عمیق است که همگان تحت تأثیر آن قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: آن ماه زیبا با جلوهگریاش آتش عشق مرا خاموش کرده و مثل گلابی که بر روی گل رخته شده، زیبایی خود را به رخ میکشد.
هوش مصنوعی: چشمها و نگاههای زیبا چقدر قدرت و تأثیر دارند و چقدر نکتهسنجی و کنایههایی از چهره و زیبایی بر خورشید فرستاده میشود.
هوش مصنوعی: نجومی آمد و گفت که زمان خسوف نیست. من به او گفتم که ماه من با پردهای روی چهرهاش پنهان شده است.
هوش مصنوعی: عجب این است که زلفها به زیبایی و نرمی مانند مشک درست شدهاند، و جالبتر اینکه این گرهها به طرز بینظیری به خوبی با مشک ناب گره خوردهاند.
هوش مصنوعی: در این کشور، به خاطر بسیاری از مسیرهایی که به معنویت و دین منجر میشود، دیگر نمیتوان به شیخ و جوانان اتکا کرد.
هوش مصنوعی: زمانه هر ناراحتی و مسألهای که در دلش داشت را از ما گرفته و به آن زلف پرپیچ و تاب آویخته است.
هوش مصنوعی: دل و احساسات خود را به هیچ کس نمیسپارم، زیرا در این ویرانهای که زندگی میکنم، کسی همچون شاه در خیمهاش آرامش دارد.
هوش مصنوعی: به من نگو که چرا دلت اینگونه پرشور و پرهیجان است، چون به خاطر زیبایی اوست که دل من به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و میسوزد.
هوش مصنوعی: عجب نکن اگر در شهری کسی خوابش نبرد، زیرا خیره شدن به چشمان تو، دیگران را به خواب میکشاند.
هوش مصنوعی: زلفهای تو مانند دو نیمهای هستند که از راست و چپ افتادهاند، همانند زینتی که بر روی زمین با ضربه چنگ به سطحی صاف و زیبا نقش میبندد.
هوش مصنوعی: چشمهای جذاب و مست تو باعث میشود که انسانها تحت تأثیر قرار بگیرند و خوشبختی و شانس را احساس کنند، به گونهای که هم عارفان و هم مردم عادی فکر میکنند که تو تحت تأثیر شراب هستی.
هوش مصنوعی: شعر او به قدری دلانگیز و زیباست که گویی زهره، الههی موسیقی، در کنار او نشسته و نغمههایی را مینوازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحرگه آن صنم سرو قد شتاب زده
درآمد از در ابن یمین شراب زده
عرق نشسته ز می بر عذار نازک او
چنانکه بر ورق یاسمین گلاب زده
شکنج طره او بر رخش فتاده چنانک
[...]
درِ سرای مغان رفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده
سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر
ولی ز تَرک کُله چتر بر سحاب زده
شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده
[...]
زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده
شکسته رنگ چو گلهای آفتاب زده
رخ تو گلشن حسن است و نرگس مستت
میان لاله و نسرین فتاده خواب زده
من از لب تو خرابم همآن دوای منست
[...]
در سرای مغان رفته بود و آب زده
نشسته پیرو صلائی به شیخ و شاب زده
سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر
ولی ز ترک کله ضمه برسحاب زده
گرفته ساغر عشرت فرشته ی رحمت
[...]
عرق به برگ گلت می دود شتاب زده
نگاه گرم که این نقش را بر آب زده؟
چه خانه ها که رساند به آب، طوفانش
رخی که از نگه گرم شد گلاب زده
ز خنده اش جگر آفتاب می سوزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.