غزل شمارهٔ ۸۴۲
به فکر دل لبم از ربط قیل و قالگذشت
چسان نفسکشم آیینه در خیال گذشت
کجاستتاب ز خودرفتنیکهچون یاقوت
به عرضگردش رنگم هزار سالگذشت
بهار یأس ز سامان بینیازیها
چه مایه داشتکه بالیدن از نهالگذشت
خمی به دوش ادب بند وسیر عزتکن
ز آسمان به همین نردبان هلالگذشت
طریق فقر، جنون تازی دگر دارد
دلیل حاجت و میباید از سوال گذشت
عرق ز جبههٔ ما بیفنا نشد زایل
فغانکه عمر چو شبنم به انفعالگذشت
زهیچ جلوه به تحقیق چشم نگشودیم
شهود آینه در عالم مثالگذشت
خمش نوایی موج تکلم از لب یار
اشارتیست که نتون ازین زلال گذشت
به عالمیکه ز پروازکار نگشاید
توان چو رنگ به سعی شکست بالگذشت
به فکرنسیهٔ موهوم نقد نیز نماند
مپرس در غم مستقبلم چه حالگذشت
دلم ز خجلت بیظرفی آب شد بیدل
به یاد بادهتریها ازین سفالگذشت
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: بیدل نشر نگاه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...