نبوَد به غیرِ نامِ تو وردِ زبانِ ما
یک حرف بیش نیست زبان در دهانِ ما
چون شمع دم ز شعلهٔ شوقِ تو میزنیم
خالی مباد زین تبِ گرم استخوانِ ما
عرض فنای ما نبود جز شکستِ رنگ
چون شعله برِ گریز ندارد خزانِ ما
گَردِ رمی به روی شراری نشستهایم
ای صبر بیش ازین نکنی امتحانِ ما
از برگ و سازِ قافلهٔ بیخودان مپرس
بیناله میرود جرسِ کاروانِ ما
میخواست دل ز شکوهٔ خوی تو دم زند
دودِ سپند گشت سخن در دهانِ ما
ما معنی مسلسلِ زلفِ تو خواندهایم
مشکل که مرگ قطع کند داستانِ ما
چون سیل بیخودانه سوی بحر میرویم
آگه نهایم دستِ که دارد عنانِ ما
ما را عجوزِ دهر دوتا کرد از فریب
زه شد به تارِ چرخ ز سستی کمانِ ما
از طبعِ شوخ این همه در بندِ کُلفَتیم
بستند چون شرار به سنگ آشیانِ ما
آه از غبارِ ما که هواگیرِ شوق نیست
یعنی به خاک ریخته است آسمانِ ما
بیدل هجومِ گریهٔ ما را سبب مپرس
بیمقصد است کوششِ اشکِ روانِ ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جاه تو از نوایب گیتی امان ما
جان تو در امان و فدای تو جان ما
آن ماه مهر پیکر نامهربان ما
گفت ای بنطق طوطی شکّرستان ما
وقت سحر شدی بتماشای گل بباغ
شرمت نیامد از رخ چون گلستان ما
در باغ سرور از حیا پای در گلست
[...]
از حد گذشت قصه درد نهان ما
ترسم که ناله فاش کند راز جان ما
جایی رسید ناله که از آسمان گذشت
با او بهیچ جا نرسید این فغان ما
ما گم شدیم در طلب حی لایموت
[...]
از حد گذشت حالت جوع نهان ما
ترسم که ضعف فاش کند راز جان ما
می گفت قلیه با دل بریان برنج را
غافل مشو ز گریه و آه و فغان ما
سرگشته ایم در طلب گرده و عسل
[...]
ای حیرت صفات تو بند زبان ما
انگشت حیرت است زبان در دهان ما
جان میدهد نشان که تو در دل نشستهای
زان دلنشین بود سخن دل نشان ما
ما ذرهایم و ذات تو خورشید قدر و شأن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.