نشاط این بهارم بیگل رویت چه کار آید
تو گر آیی طرب آید بهشت آید بهار آید
ز استقبال نازتگر چمن را رخصتی باشد
به صد طاووس بندد نخل ویک آیینهوار آید
پر است این دشت از سامان نخجیر تمنایت
جنونتازیکه صید لاغر ما هم بهکار آید
به ساز ما نباید بیش از این افسردگی بستن
خرامی، ناز هرگام تو مضرابی به تار آید
شکفتن بسکه دارد آشیان در هر بن مویت
تبسم گر به لب دزدی چمنها در فشار آید
ندارد موج بیوصلگهر امید جمعیت
هماغوشت برآیم تا کنارم درکنار آید
به برق انتظارم میگدازد شوق دیداری
تحیر میدهم آب ای خدا دیدن به بار آید
فلک هرچند در خاک عدم ریزد غبارم را
سحر گل چیند از جیبم دمی کان شهسوار آید
چمن تمهید حیرت رفته بود از چشم مشتاقان
کنون گلچین چندین نرگسستان انتظار آید
شب آمد بر سر دوران سیه شد روز مهجوران
خداونداکی آن خورشید غربت اختیار آید
هزار آیینه از دست دو عالم میبرد صیقل
که یارب آن پریرو بر من بیدل دچار آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس ناامیدی و غم را به تصویر میکشد که به دلیل دوری از معشوق و نبود زیباییهای بهار و گلها است. او میگوید که اگر معشوقش بیاید، شادی و طرب و زیبایی به زندگیاش باز میگردد. شاعر به طبیعت و چمنزار اشاره میکند که تحت تأثیر ناز معشوق گلها را میچینند و به وصف چشماندازهای زیبا پرداخته و آرزو دارد که دوباره به وصال معشوق برسد. او همچنین به انتظار طولانی و دردناک خود در نبود معشوق اشاره میکند و آرزو دارد که روزی بتواند او را ببیند و این انتظار به پایان برسد. شاعر دلتنگی و امید را با هم بیان میکند و دعا میکند که معشوقش به این دنیای پر از غم و تنهایی بیاید.
هوش مصنوعی: این بهار با وجود اینکه گلهای تو در آن نیست، هیچ لذتی برایم ندارد. اگر تو بیایی، شادی و خوشی همه جا را فرا میگیرد و بهشت و بهار به واقعیت میپیوندد.
هوش مصنوعی: اگر چمن با زیباییهای تو روبرو شود، میتواند حتی صد طاووس را به خود جلب کند و نخلها نیز مانند آینهای درخشان به تو نگاه کنند.
هوش مصنوعی: این دشت پر از تزیینات و زیباییهای عشق توست، و حتی شکار لاغر ما هم میتواند به کار بیفتد.
هوش مصنوعی: نباید بیش از این اندوه و غم را به دل خود راه دهیم، چرا که زیبایی و ناز گامهای تو مثل نواختن بر تارهای دل ماست.
هوش مصنوعی: شکوفه زدن و جوانه زدن چقدر زیبایی به موهای تو میدهد. اگر روزی لبخند تو از چمنها دزدیده شود و دل طبیعت را بشکافد، چه شگفتی خواهد بود.
هوش مصنوعی: امیدی برای جمع شدن دوستان وجود ندارد. من آرزو میکنم که آنها کنارم بیایند و در کنار هم باشیم.
هوش مصنوعی: در اینجا نویسنده از حس شدید شوق و انتظار برای دیدن کسی صحبت میکند. این شوق به قدری قوی است که احساس میکند حسی درونش در حال شکلگیری است و او نمیتواند برای لحظه دیدار صبر کند. او به خدا دعا میکند که این دیدار سرانجام محقق شود.
هوش مصنوعی: هرچند دنیای خارج ممکن است غبار و پریشانی به وجود آورد، اما در صبحگاه گلها را از جیبم میچینم، زیرا میدانم که آن قهرمان بزرگ به زودی خواهد آمد.
هوش مصنوعی: چمن به خاطر شگفتی و حیرت از دید مشتاقان رفته بود، اما حالا چندین باغ نرگس که منتظر بودهاند، آمادهی شکفتن است.
هوش مصنوعی: شب فرارسید و روزی که تنها مانده بود، به پایان رسید. خداوندا! آیا آن خورشید که فرسنگها دور است، دوباره به ما نزدیک خواهد شد؟
هوش مصنوعی: هزار آیینه از دنیای دوگانگی میبرد، تا اینکه آن دختر زیبا روی بر من بیدل دچار شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
نشاط این بهارم بیگل رویت چه کار آید
تو گر آیی طرب آید بهشت آید بهار آید
چه خوش گفتست طغرل حضرت بحر سخن بیدل
تو گر آیی طرب آید بهشت آید بهار آید!
زباغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
چواندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
[...]
برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید
ولی امید میدارم که روزی گل به بار آید
رفیقان هر زمان گویند: عاقل باش و کاری کن
خود از آشفتهای چون من نمیدانم چه کار آید؟
ز تیر خسروان مجروح گردند آهوان، لیکن
[...]
چه حاصل گر هزاران گل دمد یا صد بهار آید؟
مرا چون با تو کار افتاده است اینها چه کار آید؟
دلم را باغ و بستان خوش نمیآید، مگر وقتی
که جامی در میان آرند و سروی در کنار آید
چو سوی زلف خوبان رفت، سوی ما نیاید دل
[...]
به بی برگی قناعت می کنم تا نوبهار آید
به زخم خار دارم صبر تا گل در کنار آید
گلی نشکفت بر رخسارم از میخانه پردازی
مگر در خون خود غلطم که رنگم برقرار آید
سرشک تلخ من آن روز نقل انجمن گردد
[...]
ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون به بار آید؟
نروید گل ز خار خشک اگر صد نوبهار آید
دلم از رفتن غم شادمان گردد، چه میداند
که گر یک غم رود از سینهام بیرون، هزار آید
به مستی سر برآور، یا به ننگ هوش تن در ده
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.