به بی برگی قناعت می کنم تا نوبهار آید
به زخم خار دارم صبر تا گل در کنار آید
گلی نشکفت بر رخسارم از میخانه پردازی
مگر در خون خود غلطم که رنگم برقرار آید
سرشک تلخ من آن روز نقل انجمن گردد
که یارم با لبی شیرین تر از خواب بهار آید
به فرصت می توان خصم سبکسر را ادب کردن
مدارا می کنم با عقل تا فصل بهار آید؟
به راه عشق اگر خاری مرا در دامن آویزد
چنان گریم به درد دل که خون از چشم خار آید
مگر اشک پشیمانی به فریادم رسد، ورنه
چه دارم در بساط زندگی تا در شمار آید؟
نمی آید به کاری صائب اوراق پریشانم
مگر آن رخنه دیوار را روزی به کار آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زباغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
چواندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
[...]
برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید
ولی امید میدارم که روزی گل به بار آید
رفیقان هر زمان گویند: عاقل باش و کاری کن
خود از آشفتهای چون من نمیدانم چه کار آید؟
ز تیر خسروان مجروح گردند آهوان، لیکن
[...]
چه حاصل گر هزاران گل دمد یا صد بهار آید؟
مرا چون با تو کار افتاده است اینها چه کار آید؟
دلم را باغ و بستان خوش نمیآید، مگر وقتی
که جامی در میان آرند و سروی در کنار آید
چو سوی زلف خوبان رفت، سوی ما نیاید دل
[...]
ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون به بار آید؟
نروید گل ز خار خشک اگر صد نوبهار آید
دلم از رفتن غم شادمان گردد، چه میداند
که گر یک غم رود از سینهام بیرون، هزار آید
به مستی سر برآور، یا به ننگ هوش تن در ده
[...]
نمیخواهم که بوی پیرهن از نزد یار آید
گرفتم دیده روشن کرد، بیرویش چه کار آید!
گل روی بتان را سبزة خط در عقب باشد
بلی در گلستان حسن، گل پیش از بهار آید
ز بوی نو بهارم مرغ دل در اضطراب آمد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.