موی دماغ جاه و حشم حل نمیشود
فغفور خاکگشت و سرشکل نمیشود
ما و من هوسکدهٔ اعتبار خلق
تقریر مهملی استکه مهمل نمیشود
زبن گرد اعتبار مچین دستگاه ناز
بر یکدگر چو سایه فتد تل نمیشود
آیینهدار جوهر مرد استقامت است
پرداز تیغ کوه به صیقل نمیشود
افسردگیکمینگر تعطیل وقت ماست
تا دست گرم کار بود شل نمیشود
ناقدردان راحت وضع زمانهای
تا دردسر به طبع تو صندل نمیشود
با این دو چشم کاینهدار دو عالم است
انسان تحیر است که احول نمیشود
زبن آرزوکه سرمه نظرگاه چشم اوست
حیف است اصفهان همه مکحل نمیشود
ای خواجه خواب راحت از اقبال رفتهگیر
این کار بوریاست ز مخمل نمیشود
با وهم و ظن معامله طول اوفتاده است
عالم مفصلیست که مجمل نمیشود
بیدل کسی به عرش حقیقت نمیرسد
تا خاک راه احمد مرسل نمیشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل رفت و آرزوی تو از دل نمیشود
دل پاره گشت و درد تو زائل نمیشود
مه میشود مقابل روی تو هر شبی
یک روز با رخ تو مقابل نمیشود
رویم زر است و بر در تو خاک میکنم
[...]
یک لحظه درد عشق تو از دل نمیشود
وز دیده نقش روی تو زایل نمیشود
گویند پند ده دل شیدای خویش را
بسیار پند دادم و عاقل نمیشود
در ورطهایست کشتی صبرم به بحر عشق
[...]
تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود
کام دل از جمال تتو حاصل نمی شود
هر دل بجعد سلسله مویی قرار یافت
دیوانه ی منست که عاقل نمی شود
دست تهی اگر همه تعویذ دوستیست
[...]
هر رهروی دچار به منزل نمیشود
این راه قطع بیکشش دل نمیشود
زنجیر موج مانع شور محیط نیست
مجنون ما به سلسله عاقل نمیشود
گلگونه خجالت روح است روز حشر
[...]
ای دل مخواه کام که حاصل نمیشود
حق از برای کام تو باطل نمیشود
لذتشناس نیست که از دوست غافلست
لذت کسی شناخت که غافل نمیشود
تا جا گرفته عشق تو در سینه یک نفس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.