گنجور

 
بیدل دهلوی

حرف پیری داشتم لغزیدنم دیوانه کرد

قلقل این شیشه رفتار مرا مستانه کرد

با رطوبتهای پیری برنیامد پیکرم

از نم این برشکال آخر کمانم خانه کرد

دل شکستی دارد اما قابل اظهار نیست

از تکلف موی چینی را نباید شانه کرد

پیش از ایجاد امتحان سخت‌جانیهای عشق

تیغ ابروی بتان را سر بسر دندانه‌ کرد

خانمانسوز است فرزندی ‌که بیباک اوفتد

اعتماد مهر نتوان بر چراغ خانه کرد

حسن در هر عضوش آغوش صلای ‌عاشق است

شمع سر تا ناخن پا دعوت پروانه‌ کرد

عالمی ز لاف دانش ربط جمعیت گسیخت

خوشه را یک سر غرور پختگی ها دانه ‌کرد

هیچکس یارب جنون مغرور خودبینی مباد

آشناییهای خویشم از حیا بیگانه کرد

صد جنون مستی است در خاک خرابات غرض

حلقه بر درها زدن ما را خط پیمانه‌ کرد

تا گشودم چشم یاد بستن مژگان نماند

عبرت این انجمن خواب مرا افسانه‌ کرد

عمرها بیدل ز چشم خلق پنهان زیستیم

عشق خواهد خاک ما را گنج این ویرانه‌ کرد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جامی

وه که آن ترک پری پیکر مرا دیوانه کرد

آشنا ناگشته از عقل و خرد بیگانه کرد

هر مسلمانی که شکل آن بت بدکیش دید

پشت بر محراب و مسجد روی بر بتخانه کرد

آن که هر جا قصه لیلی و مجنون خواندی

[...]

اهلی شیرازی

پیش اغیار آن پریرخ تا دو سنبل شانه کرد

هردو عالم را پریشان بر دل دیوانه کرد

روی و مویش فتنه اما چشم او مردم کش است

با شهیدان هرچه کرد آن نرگس مستانه کرد

نام من از گوشه گیری گم چو مجنون گشته بود

[...]

صائب تبریزی

ناله نی بند بندم را زهم بیگانه کرد

این صفیر آتشین جان مرا پروانه کرد

تا قیامت جوهر تیغ زبانها می شود

عشق چون فرهاد و مجنون هر که را افسانه کرد

پیش آن لبها که نی در ناخن شکر شکست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سیدای نسفی

جامه باف امرد خط رخسار خود را شانه کرد

عشقبازان را اصول شانه اش دیوانه کرد

فروغی بسطامی

ای خوشا رندی که رو در ساحت می‌خانه کرد

چارهٔ دور فلک از گردش پیمانه کرد

سال ها کردم به صافی خدمت میخانه را

تا می صاف محبت در وجودم خانه کرد

دانهٔ تسبیح ما را حالتی هرگز نداد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه