دست مخالف ببست تیغ جهان پهلوان
کار موافق گشاد دست قزل ارسلان
باز بدین زنده گشت ملکت کاوس کی
باز بدان تازه گشت سنت نوشیروان
پست شد از جاه این، مرتبت اردشیر
قطع شد از جاه آن، منزلت اردوان
بزم جز این را نگفت حاتم دریا نوال
رزم جز آن را نخواند رستم گردون کمان
جود در ایام این، دید کف کام بخش
ملک به دوران آن، یافت کف کامران
هیبت این جلوه داد، هیبت آن عرضه کرد
حادثه بسته لب، دهر گشاده زبان
چرخ نیارد چنین، خسرو نادر قرین
دهر نیارد چنان، صفدر صاحبقران
تیغ گهر دار این، خصم سپارد به آب
دست گهربار آن دوست رساند به نان
باره این را فلک، باز ببندد رکاب
حمله آنرا قضا، باز نپیچد عنان
لشکر این بگذرد، کوه بجنبد ز جای
مرکب آن در رسد، چرخ ببندد میان
جز ملک تاج بخش، اعظم اتابک کر است؟
مه چو قزل ارسلان شه چو جهان پهلوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان
قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین
لفت بخورد و کرم درد گرفتم شکم
سر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان
ویژه می پیر نوش گشت چو گیتی جوان
دل چو سبک شد ز عشق در ده رطل گران
بر ارغوان بیش خواه از ارغوان رخ بتی
چو ارغوان باده ای که رخ کند ارغوان
خانه اندوه را زیر و زبر کن همی
[...]
تا که بود آفتاب تا که بود آسمان
فرّخ بادت بهار خرّم بادت خزان
تا که بپاید سپهر تا که بماند جهان
هم به سعادت بپای هم به سلامت بمان
ای شده اشکال شعر از دل و طبعت بیان
ساخته از عقل و فضل بر تن و جان قهرمان
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.