گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

غمزه‌ات خونریزتر یا دیدهٔ خونبار من

طره‌ات آشفته‌تر یا خاطر افکار من

لعل جانان سرخ‌تر یا لاله یا می یا عقیق

مه نکوتر یا پری یا حور یا دلدار من

کام عاشق تلخ‌تر یا صبر یا گفتار تو

وصل دلبر خوبتر یا عشق یا کردار من

طالع من تیره‌تر یا زلف تو یا شام هجر

وصل تو دشوارتر یا کام دل یا کار من

مهر تو موهوم‌تر یا نقطه یا سیمرغ و قاف

کیمیا پوشیده‌تر یا صدق یا آثار من

سنگ آهن سخت‌تر یا آن دل بی‌مهر تو

نرگس تو خسته‌تر یا این دل بیمار من

پشت من خمیده‌تر یا حلقه‌های زلف تو

عشوهٔ تو بیشتر یا ناله‌های زار من

مهر و مه تابنده‌تر یا چهر تو یا صبح وصل

شام هجران تیره‌تر یا بخت کجرفتار من

مشتری فرخنده‌تر یا روی تو یا بخت شاه

قامت تو راست‌تر یا سرو یا گفتار من

لطف شه سازنده تر یا لعل روح ‌افزای دوست

خشم شه سوزنده‌تر یا آه آتشبار من

در غزل‌سازی بهار استادتر یا آن که گفت

«‌روزگار آشفته‌تر یا زلف تو یا کار من‌»