آرایش زمانه، آقا حسین کامد
طبعش ببحر مایل، دستش به جود شایق
در کارهای بسته، فکرش کلید فاتح
بر سینه های خسته، نطقش طبیب حاذق
سیمش ز دست ریزان، چون خوی ز روی معشوق
بیمش ز دل گریزان، چون دل ز دست عاشق
رخش جلالتش را، ازپیش و پس همیشه؛
اقبال بوده قاعد، توفیق بوده شائق
تیغش بسر فشانی، دستش بدر فشانی؛
بر رستم است غالب، بر حاتم است فائق
یال و دم سمندش، سر حلقه ی ذوائب
پیچ و خم کمندش، سر رشته ی علایق
در مرغزار کاشان، کآمد چو باغ رضوان
دشتش، تمام ریحان؛ کوهش، همه شقایق!
زد توسنش چو بهرام، بر ساحت دهی گام
وان ده خوایقش نام، خود خالی از خلایق
بی رنگ کشتزارش، چون روی زرد فاجر
بی آب چشمه سارش، چون چشم تنگ فاسق
از لطف بینهایت، آن منبع عنایت
بهر رفاه مخلوق، بهر رضای خالق
بر روی کار آورد، آبی گلاب پرورد؛
خوشبوی و روشن و سرد، شیرین و پاک و رائق
شد آن ده، از جنان به؛ بر رای آن جوان زه
کز همتش شد آن ده، آبادتر ز سابق
دیوان رمیده ز آنجا، دد پاکشیده ز آنجا
جغدان پریده ز آنجا، چون زاغ از خلایق
افروخته نسیمش، انداخته غمامش؛
از لاله ها مشاعل، وز سبزه ها نمارق
در راغها رونده، بس نهر آب صافی
در باغها فگنده، بس سایه نخل باسق
هر گل از آن چو لیلی، هر بلبلش چو مجنون
هر سرو او چو عذرا، هر قمریش چو وامق
چون خلق او، فضایش با هر تنی مناسب؛
چون طبع من، هوایش با هر کسی موافق
ای مهربان برادر بپذیر عذر آذر؛
کاین وصف تست در خور، این مدح تست لایق
غم بسته چون زمستان، بر من در گلستان؛
این برگ سبز بستان، از گلشن حقایق
ممدوح بس چو تو، لیک، واقف نه ازمحاسن؛
مداح بس چو من، لیک، آگه نه از دقایق
خواندم هزار دفتر، ز آنها یکی است قرآن؛
دیدم هزار جعفر، ز آنها یکی است صادق
القصه مصرعی خوش، گفتم برسم تاریخ
دایم روان بماند این آب در خوایق (۱۱۹۵ ه.ق)
تا هست هر جوادی، از شغل خود مباهی
تا هست هر سوادی با اصل خود مطابق
هم دل نفور بادت، از صحبت مخالف؛
هم چشم دور بادت، از چهرهٔ منافق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر "آرایش زمانه آقا حسین کامد" به وصف ویژگیها و فضایل یک شخصیت برجسته به نام آقا حسین پرداخته است. شاعر ویژگیهای فکری، اخلاقی و اجتماعی او را با زبان زیبا و استعارههای گیرا توصیف میکند. آقا حسین را به عنوان فردی با طبعی شایق و زهنی کارآمد معرفی میکند که در حالی که مشکلات و چالشهای زمانه را درک کرده، همواره بر روی راههای سازنده و مثبت تمرکز دارد.
شاعر به زیباییهای طبیعی منطقه و اثرات مثبت آقا حسین بر روی آنها اشاره میکند و او را به عنوان مسبب آبادانی و مودت در جامعه معرفی میکند. همچنین، او را با صفاتی چون بخشندگی و مهربانی توصیف میکند که دلها را به خود جلب میکند.
در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که با وجود تمجیدها، ممکن است بسیاری از مردم از محاسن و خوبیهای او بیخبر باشند، و خود را به عنوان کسی معرفی میکند که از خوبیهای او آگاهی دارد. این شعر در واقع مدحی است برای آقا حسین و تجلیل از اثرات او بر جامعه و محیط زیست اطرافش.
هوش مصنوعی: آقا حسین تحت تاثیر تغییرات و زیباییهای زمانه قرار گرفته است، او با روحیهای روان و دلپذیر به دنیا نگاه میکند و آماده است تا با generosity و بخشندگیاش به دیگران کمک کند.
هوش مصنوعی: در کارهای دشوار و پیچیده، عقل و اندیشه همچون کلیدی است که درهای بسته را میگشاید. سخنش مانند درمانگری ماهر، آرامش و بهبودی را به دلهای خسته میبخشد.
هوش مصنوعی: سیم در دست کسی است که به راحتی از دست میافتد، همانطور که خوی و رفتار فرد به خاطر زیبایی معشوق در حال تغییر است. ترس از دل شاداب، به خاطر عشق است، همانند این که دل عاشق از دست رفته است.
هوش مصنوعی: زیبایی و عظمت او همیشه تحت تأثیر اقبال و شانس بوده است، به طوری که فرصتها همیشه در خدمت او قرار داشته و آرزوها و خواستهها او را دنبال کردهاند.
هوش مصنوعی: تیغ او در زدن بیرحمانه است و دستش در کار بخشش به خوبی عمل میکند؛ بر رستم که قهرمان و فاتح است، پیروز میشود و بر حاتم که نامدار در سخاوت است، دست بالاتر دارد.
هوش مصنوعی: یال و دم اسبش، آغاز کننده گیسوان پیچیدهاش است و این نیز نماد ارتباط و وابستگیاش میباشد.
هوش مصنوعی: در دشت کاشان، همچون بهشتِ رضوان، همه جا پر از گلهای خوشبو و زیباست؛ کوهها نیز مملو از گلهای شقایق هستند!
هوش مصنوعی: زمانی که اسبش مانند بهرام نشانهدار و قوی بر سر زمین میگذارد، در حالی که کسانی که به خواب رفتهاند حتی نام او را نمیدانند و خود او از مردم تهی است.
هوش مصنوعی: زمینش رنگی ندارد و همچون چهره زرد انسانی بدبخت است. چشمهاش هم مانند چشمان کسی است که در تنگنای فاسد و تنگدستی قرار دارد.
هوش مصنوعی: از رحمت و مهربانی بیپایان، آن منبعی که به مخلوقات کمک میکند و باعث خوشنودی خالق میشود.
هوش مصنوعی: آب گلابی را به کار گرفت که خوشبو، روشن، خنک، شیرین و پاک است.
هوش مصنوعی: آن ده به بهشت تبدیل شد، به خاطر تدبیر و همت آن جوان، زیرا همت او موجب شد که آن ده بهتر از گذشته آباد شود.
هوش مصنوعی: دیوان و موجودات وحشی، که در آنجا بودند، دور شدند و جغدها نیز پریدهاند، مانند زاغهایی که از میان مردم فرار کردهاند.
هوش مصنوعی: نسیم به آرامی میوزد و ابری را از میان برمیدارد؛ در حالی که لالهها مانند شمعهایی درخشانی هستند و چمنها جلوهای زنده و سرسبز دارند.
هوش مصنوعی: در مسیرهای سبز، آب زلالی در باغها جاری است و سایه درختان بلند نخل را میتوان دید.
هوش مصنوعی: هر گلی مانند لیلی زیباست، هر بلبل به مهربانی مجنون میماند، هر سرو مانند عذرا elegant است و هر قمری به عشق و علاقه وامق شباهت دارد.
هوش مصنوعی: خلق و خوی او به گونهای است که با هر شخصی تناسب دارد؛ همچنین روحیه من به گونهای است که با هر کسی همخوانی دارد.
هوش مصنوعی: برادر عزیز، لطفاً عذر من را بپذیر؛ چرا که این توصیف و ستایش شایستهی مقام توست.
هوش مصنوعی: غم به اندازهی سرما و سردی زمستان بر من چیره شده است، در حالی که در این باغ پر نعمت و زیبایی هستم. این برگهای سرسبز از حقیقتهای عمیق و ارزشمند نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: ممدوح (شخص مورد ستایش) تو بسیار خوب است، اما از ویژگیهای نیکوی خود آگاهی ندارد. و مداح (ستایشگر) من هم بسیار خوب میگوید، اما از جزئیات و ظرائف موضوع بیخبر است.
هوش مصنوعی: خواندم هزاران کتاب، ولی فقط یکی از آنها قرآن است؛ و در میان هزاران شخص، تنها یکی است که از نظر صداقت برتر است.
هوش مصنوعی: در نهایت، به تصویری زیبا اشاره میکنم که قصد دارم در تاریخ ثبت کنم و این آب همیشه در یادها باقی بماند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که هر فرد بااستعدادی وجود دارد، از کار خود خسته نمیشود و از آن لذت میبرد. همچنین تا زمانی که هر فرد با سواد، با اصول و ارزشهای خود همخوانی دارد، در مسیر خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: اگر دل تو از صحبت با کسانی که مخالف هستند ناراحت است، به همین ترتیب اگر چشم تو از دیدن چهرههای دو رو و منافق دوری کند، بهتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ناطق الهی و ای دیده حقایق
زین قلزم پرآتش ای چاره خلایق
تو بس قدیم پیری بس شاه بینظیری
جان را تو دستگیری از آفت علایق
در راه جان سپاری جانها تو را شکاری
[...]
ما بینِ حقّ و باطل ضدّیتیست مطلق
تیغی به تارِ مویی آویخته معلّق
ای یار یک نصیحت یارانه بشنو از من
مگرو به رایِ ناقص مشنو حدیثِ احمق
یک بار حایِ حیرت بر قافِ قربِ او زن
[...]
ای منصب رسالت از تو شده به رونق
پیش از تو کس نبوده محبوب حضرت حق
ای آفتاب عالم از عشقت آسمانها
چندین هزار سال است تا میزند معلق
غیر از تو کس نداند کز قرب حق چه دیدی
[...]
لب ساقی روانها، دل چشمه حقایق
لفظ آفتاب روشن، معنیش صبح صادق
از سخت گیری تو، مرتد شود مسلمان
وز راست گویی تو مؤمن شود منافق
چاه ذقن به خوبی معراج ماه کنعان
[...]
چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لایق؟
آری یکی ست اینجا معشوق و عشق و عاشق
از عارض نکویان حسن تو جلوه گر شد
کآمیخت عشق عذرا، با جسم و جان وامق
ندهد خداشناسی خود ناشناس را رو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.