لب ساقی روانها، دل چشمه حقایق
لفظ آفتاب روشن، معنیش صبح صادق
از سخت گیری تو، مرتد شود مسلمان
وز راست گویی تو مؤمن شود منافق
چاه ذقن به خوبی معراج ماه کنعان
گیسو کلام ملهم، رخسار حق ناطق
بی جذبه دلیلی از خود نمی توان رست
کاریست با صعوبت عقلی است ناموافق
عونا تجدک روحی یا مظهرالعجائب
اکشف هموم قلبی یا کاشف الدقایق
بی نور تو هیولا صورت نمی پذیرد
لولاک فی وجود مایخلق الخلایق
اصحاب پیش چشمت دنیا و دین نهادند
گوید قبول و ردت زین هر دو چیست لایق
از پیر و شیخ و مرشد کاری نمی گشاید
دریابم از عنایت برهانم از علایق
آخر ترحمی کن بر زاری «نظیری »
مهرت شفای دل ها لطفت طبیب حاذق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان نکات عمیق و فلسفی درباره حقیقت و عشق میپردازد. او از ساقی به عنوان نمادی از حقیقت و آگاهی یاد میکند و نقش آفتاب را در روشنایی و حقیقتنمایی تأکید میکند. شاعر به تضادهای انسانی اشاره میکند، بهویژه در خصوص ایمان و نفاق که تحت تأثیر سختگیریها و راستگوییها شکل میگیرد. او به قدرت عشق و نور الهی اشاره میکند و میگوید بدون این نور، وجود انسان معنایی ندارد. شاعر از عجز خود در درک حقیقتهای عمیق ابراز ناتوانی میکند و از خداوند درخواست رحمت و هدایت میکند تا بتواند به آرامش و شفای قلب خود دست یابد. در نهایت، او اوصاف الهی را ستایش میکند و به دنبال فهم بهتر از هستی و حقیقت است.
هوش مصنوعی: لب ساقی همانند جویباران زندگیبخش است و دل چشمه حقیقت، نمایانگر عمیقترین واقعیات است. کلامی که به روشنی آفتاب اشاره دارد، در واقع به معنای صبحی است که روشنایی و بصیرت را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: سختگیریهای تو باعث میشود که یک مسلمان از دینش برگردد و از راستگوییات، فردی که مؤمن است، به نفاق و دورویی گرایش پیدا کند.
هوش مصنوعی: چاه ذقن به زیبایی معراج ماه، مانند گیسوی کنعان است که کلامی الهام شده دارد و چهرهاش به مانند سخن حق گویاست.
هوش مصنوعی: بدون داشتن جذبه، نمیتوان به راحتی از خود چیزی ابراز کرد. این کار دشوار است و با عقل سازگار نیست.
هوش مصنوعی: ای مظهر شگفتیها، روح من در کنار توست. ای کاشف رازها، غمهای قلب من را برطرف کن.
هوش مصنوعی: بدون نور تو، هیچ چیزی نمیتواند شکل بگیرد. اگر تو نبودی، موجودات عالم وجود نمیداشتند.
هوش مصنوعی: دوستداران و دانشمندان در برابر تو دنیا و ایمان را گذاشتند و از تو میخواهند که بین این دو انتخاب کنی و بگویی کدام یک برای تو مناسبتر است.
هوش مصنوعی: از بزرگترها و راهنمایان هیچ کمکی به من نمیرسد، بنابراین باید از لطف و رحمت الهی بهرهمند شوم و از وابستگیها و تعلقات رهایی یابم.
هوش مصنوعی: لطفا بر حال ناچیز و زار من رحم کن. محبت تو درمانی برای دلهاست و نرمخوییات مانند یک پزشک ماهر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ناطق الهی و ای دیده حقایق
زین قلزم پرآتش ای چاره خلایق
تو بس قدیم پیری بس شاه بینظیری
جان را تو دستگیری از آفت علایق
در راه جان سپاری جانها تو را شکاری
[...]
ما بینِ حقّ و باطل ضدّیتیست مطلق
تیغی به تارِ مویی آویخته معلّق
ای یار یک نصیحت یارانه بشنو از من
مگرو به رایِ ناقص مشنو حدیثِ احمق
یک بار حایِ حیرت بر قافِ قربِ او زن
[...]
ای منصب رسالت از تو شده به رونق
پیش از تو کس نبوده محبوب حضرت حق
ای آفتاب عالم از عشقت آسمانها
چندین هزار سال است تا میزند معلق
غیر از تو کس نداند کز قرب حق چه دیدی
[...]
چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لایق؟
آری یکی ست اینجا معشوق و عشق و عاشق
از عارض نکویان حسن تو جلوه گر شد
کآمیخت عشق عذرا، با جسم و جان وامق
ندهد خداشناسی خود ناشناس را رو
[...]
آرایش زمانه، آقا حسین کامد
طبعش ببحر مایل، دستش به جود شایق
در کارهای بسته، فکرش کلید فاتح
بر سینه های خسته، نطقش طبیب حاذق
سیمش ز دست ریزان، چون خوی ز روی معشوق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.