ای خنک دی که از بهار افزون
هست هنگام عیش وعیش شگرف
کشد از سیم ناب چون دیوار
بر در خانه ی که و مه برف
ننگری خود، ز خواجگان تا ناز؛
نشنوی خود، ز ناصحان تا حرف
با دو کس از مهان روشندل
با دو تن از بتان مشکین عرف
خیز و در گوشه ی خرابی ده
قدح باده غوطه در خم ژرف
وه چه باده؟ سهیل رنگین درع!
وه چه باده؟ چراغ سیمین ظرف!
روی در روی واضحات الثغر
چشم در چشم «قاصرات اطرف»
بوی ریحان دهد، دهند چو سیر
طعم حلوا دهد، دهند چو ترف
ور ز سرما نیاری، این کاری
جام می بر کف و کنی می صرف
بر شبه ریز، ریزه ی یاقوت؛
سای بر مشک، سوده ی شنجرف
مرغ و ماهی کباب ساز آنجا
تا چرد بره سبزه از ته برف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معنی لفظهای نغز و شگرف
نور محض است در سیاهی حرف
خم رها کن که دید چاهی ژرف
سر به آجر بر آوریده شگرف
کوه و صحرا اگر شود پر برف
کندش حور فنا بکمتر حرف
اصل اینها چو نیست جز یک حرف
ز چه پیدا شد این تفاوت ژرف؟
زیر مشکین شعار یک یک حرف
خفته حوران قاصرات الطرف
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.