یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد
من به این خوش میکنم خاطر، که یارم میکشد
وعدهٔ وصلم به محشر میدهد، در زیر تیغ؛
میکشد، اما ز لطف امیدوارم میکشد
در قفس داغ فراق گل، جگر میسوزدم
در چمن غوغای زاغ و نیش خارم میکشد
در وطن، ناسازی از اغیار، خونم میخورد؛
در غریبی، یاد یاران دیارم میکشد
تا نگویند از برای خاطر غیر است، کاش
وقت کشتن گوید از بهر چه کارم میکشد
بیگل روی تو، گریان چون روم سوی چمن؛
خندهٔ گل، گریهٔ ابر بهارم میکشد
آنکه گر خواهد، تواند کشتنم از یک نگاه
چیست یارب جرم من، کز انتظارم میکشد؟!
گر کشم می، آتشم بر جان زند روز فراق
ور ننوشم یک دو جام آذر، خمارم میکشد!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عشق و درد فراق صحبت میکند. او به یاری اشاره دارد که به خاطر دیگران او را آزار میدهد، اما خود را به خاطر عشقش تسلی میدهد. وعده وصالی که یار به او میدهد، در حالی است که همچنان در عذاب است. شاعر در دلتنگی و فراق، بر درد و رنج خود میافزاید و میگوید که در وطن از دشمنانش زخم میخورد و در غریبی به یاد یارانش میافتد. او به شدت تحت تاثیر زیبایی یار و عشقش است و از خود میپرسد که چرا باید این درد را تحمل کند. در نهایت، او به عواطفی میپردازد که نشاندهنده شدت عاشقیش است، حتی اگر او را بکشند، این عشق همچنان در قلب او زنده است.
هوش مصنوعی: دوست من به خاطر دیگران به حالت زار و نزار است، اما من به خاطر این که او اینگونه است، خودم را خوشحال میکنم.
هوش مصنوعی: او در روز قیامت به من وعده وصال میدهد، حتی در شرایط سخت و زیر فشار، میکشد، اما به خاطر مهربانیاش امیدوارم که این کشتن به نفع من باشد.
هوش مصنوعی: در قفس دلتنگی از دوری گل، دلم به شدت میسوزد. در میان چمن، آواز زاغها میپیچد و آتش نیش خارها، مرا عذاب میدهد.
هوش مصنوعی: در وطن، دشمنان و بیگانگان مرا میآزارند؛ اما در تبعید، یاد دوستان سرزمینم همراه من است و آرامم میکند.
هوش مصنوعی: نمیخواهم برای دیگران توضیح دهم که کارهایم به خاطر آنهاست، ولی ای کاش وقتی که مرا میکشد، بگوید به چه دلیل این کار را میکند.
هوش مصنوعی: بدون گل و زیبایی تو، احساس غم و اندوه به من دست میدهد و وقتی به باغ میروم، خندهٔ گلها زندهام میکند، مانند باران بهاری که برای ابرها گریه میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد، میتواند با یک نگاه مرا نابود کند. ای خدای من، دلیل این مجازات چیست که من به خاطر انتظارم در حال رنج کشیدن هستم؟
هوش مصنوعی: اگر می و شراب بنوشم، آتش عشق در وجودم شعلهور میشود و در روز جدایی عذابم میدهد. و اگر یک یا دو جام آتشین ننوشم، حالت مستی و سرخوشیام را از دست میدهم و غمگین و افسرده میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من نمیگویم که جور روزگارم میکشد
طعنه بدخواه و بدعهدی یارم میکشد
دور از او بیطاقتی باشد که روزی چند بار
محنت و دردی و داغ انتظارم میکشد
من نهانی عشق ورزم با دل آن تندخو
[...]
گر برون میآید، آن بیرحم، زارم میکشد
ور نمیآید، به درد انتظارم میکشد
گر، معاذ الله، نباشد دولت دیدار او
محنت هجران به اندک روزگارم میکشد
ای که گویی: بر سر آن کوی خواهی کشته شد
[...]
غم هجوم آورده میدانم که زارم میکشد
وین غم دیگر که دور از روی یارم میکشد
میکشد صد بار هر ساعت من بد روز را
من نمیدانم که روزی چند بارم میکشد
گریه کن بر حسرت و درد من ای ابر بهار
[...]
زخم گل آب از نوای آبدارم میکشد
شور بلبل خجلت از جوش بهارم میکشد
از مروت نیست مجنون مرا عاقل شدن
در سر هر کوچه طفلی انتظارم میکشد
گرچه دامن بر ثمر چون سرو و بید افشاندهام
[...]
روزگاری بود امیدم که یارم میکشد
وه که اکنون حسرت آن روزگارم میکشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.