گنجور

 
آذر بیگدلی

از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار آمده

طاووس رنگین بال بین، افسونگر مار آمده

در دیر شد رقصان صنم، یا میچمد صید حرم؟!

یا در گلستان ارم، سروی برفتار آمده؟!

چون رخ ز می رخشان کند، خورشید و مه پنهان کند؛

سودا که با اخوان کند یوسف ببازار آمده؟!

چون دیدمش با تیغ کین، بر پای او سودم جبین؛

گفتا که: آذر را ببین، از جان چه بیزار آمده؟!