گنجور

 
آذر بیگدلی

از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار آمده

طاووس رنگین بال بین، افسونگر مار آمده

در دیر شد رقصان صنم، یا میچمد صید حرم؟!

یا در گلستان ارم، سروی برفتار آمده؟!

چون رخ ز می رخشان کند، خورشید و مه پنهان کند؛

سودا که با اخوان کند یوسف ببازار آمده؟!

چون دیدمش با تیغ کین، بر پای او سودم جبین؛

گفتا که: آذر را ببین، از جان چه بیزار آمده؟!

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

عید است و پیش از صبح‌دم مژده به خمار آمده

بر چرخ دوش از جام جم یک نیمه دیدار آمده

عید آمد از خلد برین، شد شحنهٔ روی زمین

هان ماه نو طغراش بین امروز در کار آمده

کرده در آن خرم فضا صید گوزنان چند جا

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
عطار

ای درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده

وی روز من بی روی تو همچون شب تار آمده

ای مه غلام روی تو گشته زحل هندوی تو

وی خور ز عکس روی تو چون ذره در کار آمده

ای در سرم سودای تو جان و دلم شیدای تو

[...]

امیرخسرو دهلوی

عید است خوبان نیم شب در کوی خمار آمده

سرمست گشته صبحدم، غلتان به بازار آمده

عید آمد از چرخ برین، پر شادمانی بین زمین

مه را چو زرین جام بین از بهر خمار آمده

با ظلمت شب شکل مه چون ناخن شیر سیه

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
آشفتهٔ شیرازی

عید است و ساقی با قدح سرمست و خمار آمده

می خورده و سرخوش شده در شهر و بازار آمده

زاهد بیاور سبحه را زنار بستان در عوض

کان مغبچه در بتکده با زلف و زنار آمده

جمشید فرخ کوکبه در بزم گردون هر شبه

[...]

قاآنی

عیدست و جام زرنشان از می‌گران‌بار آمده

هر زاهدی دامن ‌کشان در دیر خمار آمده

زاهدکه‌کرد انکار می حیرت بدش ازکار می

از هرچه جزگفتار می اینک در انکار آمده

عیدست و یار دلستان بر دست جام ارغوان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاآنی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه