از آن لب شکوهام بسیار و، هر شب
به لب میآرم و، مینگرم لب
شب آدینه، بر مستان چنان است
که روز شنبه بر طفلان مکتب
بیا رب یا رب افتاده است کارم
از این یا رب نگاهش دار یا رب
طبیبم، فکر درمان داشت، گفتم:
چرا داری ز تدبیرم معذب؟!
ز جور یاد مینالم، نه از درد
ز داغ هجر میسوزم، نه از تب
زماه خود، چو بینم مهربانی
نمینالم ز بیمهری کوکب
به دستی نار پستان دارم آذر
به دیگر دست خواهم سیب غبغب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ندیدهستم شبی هرگز چو امشب
که آمد جان من صد باره بر لب
شنودم من که پیری را مقرب
به سختی درد دندان خاست یک شب
به «جی مندر» که برجی زان حصار است
شهان را کاندران شاهان خوش خواب
در آن مدت، که بود از محنت تب
جهان بر چشم من تاریک چون شب
چو جزویّات شد بر وی مرتّب
به کلّیّات ره برد از مرکّب
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.