چون انجمن سپهر از انجم
شد پاک چو این جهان ز مردم
گیسو ببرید لیلی شب
بر سوک هر اختری که شد گم
زال گیتی، سمور شب کند
پوشیده بجشن روز، قاقم
ساقی سپهر می برآورد
لعلی قدح، از زمردین خم
گلگون شده زان می گل آگین
این نیلی طاق سبز طارم
من بنده نه خفته و نه بیدار
بر بستر خواب در تلاطم
بخت من و، باد صبحدم بود
با هم ز نفاقشان تزاحم
آنم میگفت: لاتقم، نم؛
اینم میگفت: لاتنم قم
برخیز که قاصدی ز کاشان
آمد قصدش زیارت قم
کانجا خفته است، بانوی دین
بر در ز ملائکش تراکم
معصومه ی پاک، کش پدر بود
معصوم نهم، امام هفتم
هم داشت قصیده ی صباحی
هم جست تو را نشان ز مردم
او کرده مرا، همی تفحص
من جسته بهمرهان تقدم
تا دیدم بر فراز اسبیش
پولادین ساق و آهنین سم
چون سبز خط ایاز یالش
چون مشکین زلف لیلی اش دم
تابان چو هلال، چار نعلش
هر یک مهر سپهر چارم
یک رشته در نسفته در دست
یکدسته گل شکفته در کم
داوود نه، لیک گوییا بود
ز آیات زبور در ترنم
چشم گریان و، گفتم: احسنت
کآمد بدل منت ترحم
دستی زده دامنش گرفتم
گم کرده زبان ره تکلم
گریان من و، او ز گریه ی من
آورده بگرد لب تبسم
کاین تازه قصیده ی صباحی است
بشنو مکن این قدر تظلم
وه وه چه قصیده ی صباحی
آویزه ی گوش شاه انجم
زین انعامند دوستانت
چون من همه عمر در تنعم
کالانعامند حاسدانت
خاکم بدهن، گزاف بل هم
ای، هم سبق تو عقل اول
وی هم نفس تو، صبح دویم!
ای رسته ز منت معلم
معلومات تو، بی تعلم
هرگز مکشد ز یمن حکمت
محکوم تو از فلک تحکم
نازاده چو نونتیجه یی پاک
زان هفت اب و ازین چهار ام
از نوش لب تو اهل کاشان
رسته ز گزند نیش کژدم
نظم تو، گره گشای پروین؛
نثر تو، زره ربای قلزم
گفت انوری این قصیده، گفتی؛
دیدم جو کشته او، تو گندم!
در مجلس تو، ز دیگران شعر
برساحل شط بود تیمم
من هم ز نخی دو گر ز دستم
حاشا کنم اعتلا توهم
من ابکم و سامعان اصم، نیست
از صحبت بکم بهره ور صم
ای دوست و دشمن تو در حشر
ممتاز ز هم چو کاکل از دم
آنان، بجنان کشند ساغر
اینان، بسقر کشند هیزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف زیباییهای جهان میپردازد و با استفاده از نمادها و تصاویر زیبا، به تصویر کشیدن یک شب دل انگیز و یک صبح پرامید را به نمایش میگذارد. در این شعر، شاعر به عشق و محبت، و همچنین به مقام والای معصومه (س) اشاره میکند. او در جستجوی معنویات و ارتباط با خداوند، احساسات عمیق خود را توصیف میکند و به تعبیر و تعمق در زندگی میپردازد. شاعر با استفاده از تصویرپردازیهای هنرمندانه، به زیبایی و پیوند آن با روح آدمی میپردازد و در نهایت به تفاوتهای دو دنیای بهشت و جهنم اشاره میکند. در کل، این شعر یک سفر روحانی و جستجوی معنا را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی آسمان از ستارهها خالی شد، مانند این که جهان از انسانها تهی شود.
هوش مصنوعی: لیلی با دقت و ظرافت موی خود را برای نشان دادن بر هر ستارهای که در شب گم شده بُرید.
هوش مصنوعی: زال، بزرگترین و مشهورترین شخصیت زمین، در شب لباس سمور میپوشد تا در جشن روز به خود زینت ببخشد.
هوش مصنوعی: ساقی آسمان، جامی از سنگ زینتی و ارزشمند به رنگ سبز و درخشان برمیدارد.
هوش مصنوعی: به دلیل نوشیدن شراب خوشرنگ، رنگ گلها به سرخی گراییده و طاق سبز طارم به رنگ نیلی در آمده است.
هوش مصنوعی: من نه در خواب هستم و نه در بیداری، در حالت بلاتکلیفی و آشفتگی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: بخت من و نسیم صبحگاهی در یک زمان به سر میبردند، اما به خاطر اختلافاتشان با یکدیگر، نتوانستند به خوبی کنار بیایند.
هوش مصنوعی: یکی میگفت: برنخیز و نرو، دیگری میگفت: نرو و بمان.
هوش مصنوعی: برخیز و آماده شو، چون پیامآوری از کاشان آمده که قصدش زیارت قم است.
هوش مصنوعی: در آنجا، بانوی دین در حال استراحت است و فرشتگان دور او را گرفتهاند.
هوش مصنوعی: معصومهی پاک، فرزند پدر معصوم نهم و امام هفتم است.
هوش مصنوعی: او هم قصیدهای زیبا درباره صبح داشت و هم به دنبال نشانهای از تو در میان مردم میگشت.
هوش مصنوعی: او مرا به دقت بررسی کرده و در جستجوی همنوردانم است و به جلوتر از من حرکت میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که اسب او را دیدم که پاهایش از فولاد و سمهایش از آهن ساخته شده بود.
هوش مصنوعی: زمانی که خط سبز ایاز در بالای سرش نظارهگر است، مانند زلفهای سیاه و زیبا لیلی در حال وزیدن است.
هوش مصنوعی: مانند هلال ماه، درخشان و زیباست و چهار نعل او نشان از تاثیرات و زیباییهای چهارگانه آسمان دارد.
هوش مصنوعی: یک رشتهای در دست دارم که به گلهای زیبایی متصل است و در کنار آنها قرار دارد.
هوش مصنوعی: داوود نیست، اما به نظر میرسد که در صدای آیات زبور به نوعی ترنم دارد.
هوش مصنوعی: چشمی پر از اشک داشتم و گفتم: چه خوب که احساسات و حالم را درک کردی و برای من محبت نشان دادی.
هوش مصنوعی: دست به دامنش زدم و گفتم که در بیان و صحبت کردن دچار مشکل شدهام و نمیدانم چه بگویم.
هوش مصنوعی: من در حال گریهام و او به خاطر گریههای من لبخند بر لب آورده است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که این تازهترین شعر صبحگاهی است، پس نیازی نیست که اینقدر شکایت کنی یا ناله کنی.
هوش مصنوعی: چه زیباست شعری که در صبحگاه به گوش شاه ستارگان میرسد!
هوش مصنوعی: دوستانت مانند من از زندگی خوب و خوشی برخوردارند و این نعمتها باعث افزایش صمیمیت و نزدیکی ما به یکدیگر شده است.
هوش مصنوعی: حسودان مانند چهارپایانی هستند که در خاک غلت میزنند و به دلیل بیخود بودن، از ارزش و اهمیت افرادی که در مقام بالاتری قرار دارند آگاه نیستند.
هوش مصنوعی: ای تو که از نخستین عقل و درک بهرهمند هستی، همچنین تو، روح و جان من، مانند صبح نوینی!
هوش مصنوعی: تو که در سایهی لطف معلم رشد کردهای و علم و آگاهیات را از او داری، بدون دانش و یادگیری چه ارزشی خواهی داشت؟
هوش مصنوعی: هیچگاه حکمت تو از آسمان بر روی کسی که محکوم است و تسلیم، تأثیری نمیگذارد.
هوش مصنوعی: تولد نکرده، مانند نتیجهای از یک نان، پاک و خالص از هفت نوع آب و چهار نوع زمین است.
هوش مصنوعی: از لبهای شیرین تو، مردم کاشان از گزند نیش عقرب در امان ماندهاند.
هوش مصنوعی: طرز نوشتن تو، همچون درخشش پروین، مشکلها را حل میکند؛ و نثر تو، همانند زرهای که در دریای عمیق میدرخشد، توجهها را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: انوری میگوید: وقتی این شعر را خواندی، متوجه شدم که مثل اینکه جو در زمین کشته شده، تو به گندم اشاره کردی!
هوش مصنوعی: در محفلی که تو هستی، شعر دیگران مانند تیممی است که بر ساحل رودخانه میزنند.
هوش مصنوعی: اگر من هم جزئی از این تار و تخته باشم، هرگز اجازه نمیدهم کسی به من افترا بزند و به من صدمه بزند.
هوش مصنوعی: من خاموش هستم و شنوندگان نیز کر، از سخن گفتن من کسی بهرهمند نمیشود.
هوش مصنوعی: ای دوست و دشمن، تو در روز قیامت از هم جدا هستی مانند اینکه موی سر از دم جدا میشود.
هوش مصنوعی: آن ها کسانی هستند که با شوق و نشاط مینوشند، و اینان کسانی هستند که با زحمت و تلاش بار میکشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بهر چه این کبود طارم
پر گرد شده است باز و مغتم؟
زیرا که درو خزان به زر آب
بر دشت نبشت سبز مبرم
گشت آب پر از تم و کدر صاف
[...]
آمد رمضان بخیر مقدم
دیشب بسلام خان اعظم
جمشید زمان سکندر وقت
مقصود وجود نسل آدم
ای امر تو چون نفاذ تقدیر
[...]
مرداد مهست سخت خرم
می نوش پیاپی و دمادم
از گردون طبع خاک پر تف
وز باران چشم ابر پر نم
بر دشت لباسهای رو نیست
[...]
ای چهرهٔ تو چراغ عالم
با دیدن تو کجا بود غم
شد خلد به روی تو سرایم
بی روی تو خلد شد جهنم
ای شمسهٔ نیکوان به خوبی
[...]
ای زرین نعل آهنین سم
ای سوسن گوش خیزران دم
ای باد صبا گرفته در گل
با آتش تو چو ساق هیزم
سیر تو به گرد خط ناورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.