تا چشم برندوزی از هرچه در جهان است
در چشم دل نیاید چیزی که مغز جان است
در عشق درد خود را هرگز کران نبینی
زیرا که عشق جانان دریای بیکران است
تا چند جویی آخر از جان نشان جانان
در باز جان و دل را کین راه بی نشان است
تا کی ز هستی تو کز هستی تو باقی
گر نیست بیش مویی صد کوه در میان است
هر جان که در ره آمد لاف یقین بسی زد
لیکن نصیب جان زان پندار یا گمان است
اندیشه کن تو با خود تا در دو کون هرگز
یک قطره آب تیره دریا کجا بدان است
رند شراب خواره، چون مست مست گردد
گوید که هر دو عالم در حکم من روان است
لیکن چو باهش آید در خود کند نگاهی
حالی خجل بماند داند که نه چنان است
عطار مست عشقی از عشق چند لافی
گر طالبی فنا شو مطلوب بس عیان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم عشق و شناخت میپردازد. شاعر بیان میکند که تا زمانی که انسان به عمق دل و جان خود ننگرد، نمیتواند به حقیقت عشق و هستی پی ببرد. در عشق، دردها و رنجها بیپایان هستند و انسان باید از طریق عشق به معشوق، نشانههایی از وجود خود و حقیقت را جستجو کند. همچنین، شاعر اشاره میکند که در زندگی، انسانها ممکن است به توهمات و خیالهای خود وابسته شوند، اما در واقعیت، درک و شناخت عمیقتری از عشق و هستی وجود دارد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که برای دستیابی به حقیقت عشق، باید از خودگذشتگی کند و در این مسیر، عشق به وحدت و فنا منجر میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشم به دنیا و هر آنچه در آن است بدوزی، هیچ چیزی که عمیقتر و مهمتر از آن است در دل تو دیده نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در عشق، هرگز نمیتوانی حد و مرزی برای درد و رنج خود ببینی، چون عشق به معشوق همچون دریایی بیپایان و وسیع است.
هوش مصنوعی: چرا مدتهای طولانی به دنبال نشانهای از معشوق میگردی؟ در حالی که جان و دل در انتظار او هستند و این مسیر، بدون نشانه مشخصی است.
هوش مصنوعی: تا کی باید از وجود تو در دنیا صحبت کنیم، وقتی که وجود تو به اندازهی یک موی نازک هم نمیتواند در میان صدها کوه حقیقت باقی بماند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در این مسیر قدم گذاشته، ادعای زیادی کرده است، اما در واقع آنچه نصیب روح او میشود، بر اساس تصورات یا گمانهای اوست.
هوش مصنوعی: به خودت فکر کن که در این دنیا و آخرت، هیچ نقطهای از آب تیره دریا وجود ندارد که به آن برسیم.
هوش مصنوعی: میتوان گفت که فردی که به نوشیدن الکل عادت دارد و در حالت مستی به سر میبرد، احساس میکند که همه چیز در این جهان تحت کنترل اوست و همه چیز مطابق میل و خواست او در حرکت است.
هوش مصنوعی: اما هنگامی که به خود میآید و به یاد میآورد، حالش شرمنده میشود، زیرا میفهمد که اوضاع به گونهای نیست که فکر میکرد.
هوش مصنوعی: عطار تحت تأثیر عشق قرار گرفته و میگوید اگر واقعاً طالب حقیقت و فناء (محو شدن در عشق خدا) هستی، باید هدفات را به روشنی بشناسی. در این مسیر، بر هیچ چیز جز عشق واقعی تکیه نکن که خود را از کبر و خودپسندی دور کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جانم فدای جانان گر میل او به جان است
فرمان دلپذیرش بر جان ما روان است
در پای سرو قدش افتادهام به خواری
من خاک آستانت، رویم به آستان است
از دل سوی زبانم، آتش زند زبانه
[...]
هر قطرهای از این بحر دریای بیکران است
در چشم ما نظر کن بنگر که عین آن است
هر آینه که بینی تمثال او نماید
آئینه این چنین بود تمثال آن چنان است
زنده دلان عالم دارند حیاتی از وی
[...]
از غیرت رکابت از دیده خون روان است
اما چه می توان کرد پای تو در میان است!
پاس ادب فکنده است بر صدر جای ما را
هر چند سجده ما بیرون آستان است
در پله ترقی است مشرب چو عالی افتاد
[...]
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.