ای درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده
وی روز من بی روی تو همچون شب تار آمده
ای مه غلام روی تو گشته زحل هندوی تو
وی خور ز عکس روی تو چون ذره در کار آمده
ای در سرم سودای تو جان و دلم شیدای تو
گردون به زیر پای تو چون خاک ره خوار آمده
جان بنده شد رای تورا روی دلآرای تو را
خاک کف پای تو را چشمم به دیدار آمده
چون بر بساط دلبری شطرنج عشقم میبری
گشتم ز جان و دل بری ای یار عیار آمده
تا نرد عشقت باختم شش را ز یک نشناختم
چون جان و دل درباختم هستم به زنهار آمده
ای جزع تو شکر فروش ای لعل تو گوهر فروش
ای زلف تو عنبر فروش از پیش عطار آمده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عید است و پیش از صبحدم مژده به خمار آمده
بر چرخ دوش از جام جم یک نیمه دیدار آمده
عید آمد از خلد برین، شد شحنهٔ روی زمین
هان ماه نو طغراش بین امروز در کار آمده
کرده در آن خرم فضا صید گوزنان چند جا
[...]
عید است خوبان نیم شب در کوی خمار آمده
سرمست گشته صبحدم، غلتان به بازار آمده
عید آمد از چرخ برین، پر شادمانی بین زمین
مه را چو زرین جام بین از بهر خمار آمده
با ظلمت شب شکل مه چون ناخن شیر سیه
[...]
از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار آمده
طاووس رنگین بال بین، افسونگر مار آمده
در دیر شد رقصان صنم، یا میچمد صید حرم؟!
یا در گلستان ارم، سروی برفتار آمده؟!
چون رخ ز می رخشان کند، خورشید و مه پنهان کند؛
[...]
عید است و ساقی با قدح سرمست و خمار آمده
می خورده و سرخوش شده در شهر و بازار آمده
زاهد بیاور سبحه را زنار بستان در عوض
کان مغبچه در بتکده با زلف و زنار آمده
جمشید فرخ کوکبه در بزم گردون هر شبه
[...]
عیدست و جام زرنشان از میگرانبار آمده
هر زاهدی دامن کشان در دیر خمار آمده
زاهدکهکرد انکار می حیرت بدش ازکار می
از هرچه جزگفتار می اینک در انکار آمده
عیدست و یار دلستان بر دست جام ارغوان
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.