چیست عالم جلوه گاه حسن دوست
جلوه در عالم چه باشد جمله اوست
ظاهرا گر زانکه عالم مظهرست
مظهر و ظاهر چو وابینی هموست
در حقیقت نیست غیر از یار کس
این نمود غیر عین وهم توست
یار خود آئینه روی خود است
در نمودن آینه گر غیر روست
می نماید غیر دریا جو، ولی
در حقیقت دان که دریا عین جوست
حسن خود را دید و شد عاشق بخود
در جهان او را بخود این گفت و گوست
مائی و اوئی بمعنی شد یکی
گر اسیری ما و او گوید که دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواه دشمن گیر اینجا خواه دوست
جمله را گردن به زیر بار اوست
هر که بیباکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
دشمنی خود کار چرخ تند خوست
هرگز از دشمن نیاید بوی دوست
آنچه نگذارد تو را جز سوی دوست
مغز دانش آن بود بگذر ز پوست
یا رب آن ماه است یا رخسار دوست
یا رب آن سرو است یا بالای اوست
بعد ازین جان من و سودای او
گر برآید بر من از عشقش نکوست
وه! که باد صبح جانم تازه کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.