ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم
شد اشارت بفراق رخ تو نار جحیم
رشک فردوس برین است و نعیم ابدی
دوزخ ما که در آنجاست بما یار ندیم
هست از مهر رخت در دل هر ذره نشان
یافت جان همه از نکهت زلف تو نسیم
در دل پاک توان دید جمال تو عیان
زانکه آوینه روی تو بود قلب سلیم
فارغ از دعوی برهان حدوث و قدم است
جان عارف که بود محرم اسرار قدیم
مست و بیخود ز می و وصل تو ذرات دو کون
همه از فیض تو با بهره زهی فیض عمیم
گه تجلی جمالی کند و گاه جلال
چون کنم کین دل دیوانه نگردد بدو نیم
گر جفا می کند آن یار و اگر مهر و وفا
چاره ماچه بود غیر رضا و تسلیم
ای اسیری ز خدا غیر خدا هیچ مجو
بهر حق عابد حق شو نه ز امید و ز بیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.