گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند

در کوی عشق محرم اسرار دلبرند

دایم ببزم وصل که اغیار ره نیافت

با یار خود بعیش و طرب جام می خورند

مرغان عشق چون پرو بالی بهم زنند

دریک نفس بشوق ز نه چرخ بگذرند

اهل گمان که منکر عشاق می شوند

آنها بذوق عشق یقین ره نمی برند

در بزم وصل دوست هرآنکس که راه یافت

او پادشاه وقت و شهان جمله چاکرند

در پرتو جمال رخش عاشقان مست

بیخویش گشته جامه هستی همی درند

با حسن جانفزای رخ یار عاشقان

از جنت و ز حور کجا یاد آورند

رندان که سرخوش ازمی دیدار گشته اند

دیگر بهر دو کون چرا سردرآورند

هرکو قمار عشق ببازد اسیریا

درد او اولش زد و عالم برآورند