حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست
لاجرم در هر سری از زلفشان سودای اوست
آفتاب عشق با هر ذره دارد نسبتی
نسبت معشوق و عاشق عین نسبت های اوست
هست روشن پیش ارباب نظر چون آفتاب
کین جهان پیدا ز نور روی مهر آرای اوست
از شراب چشم مخمورش جهان مست و خراب
فتنه و آشوب عالم نرگس شهلای اوست
جامه حسن بتان از روی او شد مستعار
کین قبای نیکوئی برقامت رعنای اوست
حسن بی اندازه را کون و مکان آئینه است
گرچه مرآت جهان روی جهان آرای اوست
میکند طیران فراز نه فلک مرغ دلم
رهبر جان اسیری همت والای اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارند و سعی دارند تا عمق عشق و کشش عاشق به معشوق را تجسم کنند. حسن و زیبایی معشوق در هر ابعادی از زندگی و جهان نمایان است و عشق آنان همواره در حال جوشش و تپش است. عشق به معشوق تجلی نورانی دارد که به همه جا میتابد و عاشق را مست و سرمست میکند. معشوق منبع الهام و زیبایی است که همه چیز در سایه او معنا مییابد. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که وجود معشوق، جان و روح عاشق را به پرواز درمیآورد و به او هدف و آرزو میبخشد.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت دنیا در تصویر چهره او نهفته است، به همین دلیل در دل هر کسی افکاری درباره او وجود دارد که ناشی از زلف و زیباییاش است.
هوش مصنوعی: خورشید عشق با هر ذره از زمین رابطهای دارد که نشاندهنده ارتباطی عمیق بین عاشق و معشوق است و این ارتباط کاملاً مشابه و بازتابی از ویژگیهای آن دو میباشد.
هوش مصنوعی: روشنی و حقیقت برای کسانی که بصیرت دارند همچون آفتاب واضح و روشن است، زیرا این جهان به واسطه نور چهرهی زیبای او نمایان شده است.
هوش مصنوعی: عشق و دلربایی چشمان او باعث سرگردانی و شیدایی تمام جهان شده است. زیبایی و جاذبه او سبب ایجاد هرج و مرج در دنیا گردیده است.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت بتان به واسطه چهره او به ودیعه گذاشته شده است، زیرا این زیبایی و نیکویی در قامت دلربای او نهفته است.
هوش مصنوعی: زیبایی بیحد و حصر به صورت و مکان وابسته نیست؛ چرا که جهان خود را در آینهی او نمایان میکند و شگفتیهای او را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: پرواز پرندهام به بلندای آسمان، نه از سر شوق، بلکه به خاطر این است که دل من به دست رهبر خاصی سپرده شده است و روح من در چنگاله اسارت قرار دارد، که بر اثر اراده و بلند همتی اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر بلندی بین، که دایم در سرم سودای اوست
قیمت هرکس بقدر همت والای اوست
بنده آن چشم مخمورم، که از مستی و ناز
در میان شهر در هر گوشه ای غوغای اوست
«لن ترانی » می رسد از غیب موسی را خطاب
[...]
جعد مشکینت که دل وابسته سودای اوست
بسته افسون سحر چشم مارافسای اوست
گر دلم پروانه آن شمع روشن شد چه شد
ای بسا دلها که چون پروانه ناپروای اوست
خانه چشمش سیه کان شوخ یغماییصفت
[...]
سر بلندی بین که دایم در سرم سودای اوست
قیمت هر کس به قدر همت والای اوست
آنچه در چشمم ز یار و طلعت زیبای اوست
جای آن دارد اگر جان و دلم شیدای اوست
دارد از نور رخش شمع شبستان پرتوی
ورنه پروانه چرا زینگونه ناپروای اوست
او به کس ننموده روی و شهر ازو پر گفت و گوی
[...]
سرمه ره دردیده زان دارد که خاک پای اوست
هرکه را باشد ادب درچشم مردم جای اوست
شاخ گل را با چنان حسنی که از گل حاصل است
داغ حسرت بر دلش از قامت رعنای اوست
زان گنهکاری که با قدش بدعوی سروخاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.