مهی تابیده از مشکوی مشکین
که شکر خنده اش را بند شیرین
دو صد چین نافه دارد هر غزالش
اگر چین را بود آهوی مشکین
دلش از سنگ و سر پنجه زفولاد
حریر اندام دارد سینه سیمین
نگارینا نخواهد خون بها کس
برآور زآستین دست نگارین
عیان عکس رخت زآئینه دل
چو عکس باده از جام بلورین
گل انداما بغیری تا هم آغوش
مرا از خارو خارا گشته بالین
مرا نیش است بی تو نوش دارو
ولی با توست نیشم راح نوشین
شراب کهنه و یار نوات باد
زسر پروای جانبازان دیرین
مه و پروین گواه اشک و آهم
که هر شب بگذرد از ماه و پروین
بنه گر مرد راهی دین و دل را
عروس عشق را این است کابین
مکانت لامکان دادند ای عشق
که در امکان نمیگنجی زتمکین
تو سراللهی و آئینه حق
نمی بیند کست جز چشم حق بین
منم مجنون لیلای ولایت
نه فرهادم که بازم جان شیرین
غریب افتاده آشفته بکویت
ترحم کن که درویش است و مسکین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییهای معشوق و حالتهای درونی خود میپردازد. معشوق او همچون ماهی زیبا و شیرین است که دل همه را میرباید. او از احساس درد و بیقراری خود بهخاطر دوری از محبوب سخن میگوید و عشق را همچون عروسی میداند که انسان به آن وابسته است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و مجازهای لطیف، احساسات عمیق و عاشقانه خود را بیان میکند و خود را در مقام یک دلداده و درویش، خواهان محبت و توجه معشوق قرار میدهد.
هوش مصنوعی: ماه زیبا و درخشان همچون عطر خوش مشک، لبخند شیرینی دارد که دل را شاد میکند.
هوش مصنوعی: هر غزالی اگرچه دو صد چین و تاب در موی خود دارد، به خاطر زیباییاش، اما اگر این چین و تاب متعلق به آهو باشد، زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: دل او محکم و بیاحساس است، اما به لطف دستهای نرم و مهربان، مانند حریر لطیف و خوشنقش و نگاری دارد که بدنش را زیباتر جلوه میدهد. سینهاش نیز همچون نقرهای درخشان است.
هوش مصنوعی: عزیزم، کسی برای زیبایی تو جان خود را نخواهد داد، پس دست زیبا را از آستین بیرون نیاور.
هوش مصنوعی: چهره نورانی تو در دل من مانند تصویر شراب در جام شفاف نمایان است.
هوش مصنوعی: گل، به جز از عشق تو، هیچ چیز دیگری را نمیخواهم؛ زیرا آنچه بر سر من آوردهای، مانند خوابآور و آرامشبخش است که بر روی سنگ و خارها هم میتوانم استراحت کنم.
هوش مصنوعی: زندگی بدون تو برای من بسیار دردآور و سخت است، اما زمانی که تو در کنارم هستی، همان دردها و مشکلات به نوعی شیرینی و لذت تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: شراب کهنه و همراهی محبوب تو، یادآور جانبازانی است که سالها پیش با فداکاری سرشار از شور و عشق، در این راه قدم گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: ماه و ستارههای پروین شاهد گریهها و آوای دل من هستند، چرا که هر شب از کنارههای آنها میگذرم.
هوش مصنوعی: اگر کسی مرد میدان باشد و در مسیر دین و دل گام بردارد، باید عشق را چون عروسی بداند که مهریهاش همین مسیر است.
هوش مصنوعی: ای عشق، به تو جایی بیمرز و بینهایت دادهاند، زیرا در محدودیتهای دنیا نمیگنجی و از قید و بند آزاد هستی.
هوش مصنوعی: تو نمایانگر خدا هستی و فقط کسی که از بصیرت واقعی برخوردار باشد میتواند حقیقت را ببیند.
هوش مصنوعی: من عاشق دیوانهای هستم که وابسته به عشق لیلا و مقام ولایت است، نه مانند فرهاد که به خاطر عشق، جان شیرین خود را فدای معشوق کند.
هوش مصنوعی: کسی که در غم و اندوه به سر میبرد و به شدت نیازمند کمک است، به سوی تو آمده است. لطف و رحمت خود را به حال او بکار ببر، زیرا او نیازمند و بیپناه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کدامین پادشه را بود چندین
ز مصر و شام و موصل تا درِ چین
جهان را یادگارست از سلاطین
شه ایران و توران ناصرالدین
ملک سنجر ولیعهد ملک شاه
خداوند ملوک مشرق و چین
فروزان آفتابی عالم افروز
[...]
سلیمان را نگین بود و ترا دین
سکندر داشت آیینه، تو آیین
دم شیر خدا میرفت تا چین
ز علمش ناف آهو گشت مشکین
نگار سرو قد دیدی بآیین
نگه کن قدّ آن سرو نگارین
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.