شبها ببزم غیر توئی شمع انجمن
چون شام کور میگذرد هر شبی بمن
پروانه ای که گرد سرت پر زند منم
در محفلی که روی تو شد شمع انجمن
بازآی چون نسیم سحرگه ببوستان
تا غنچه همچو گل بدرد بر تو پیرهن
هر دل که شد بشام غریبان زلف تو
تا صبح روز حشر ندارد غم وطن
آنرا که سرو و گل بنظر جلوه میکند
هرگز ندیده سرو گلندام سیمتن
عیسی صفت بمقبره کشتگان بیا
کز شوق تو کنند قبا بر بدن کفن
از آب چشم و آه من ای شوخ الحذر
کاین برق خانه سوز است آن سیل خانه کن
زآن دام زلف و دانه خالت که بر لبست
یوسف هزار افکنی اندر چه ذقن
هر کس که گفت مشگ بود از ختا کجاست
نیکو ندیده نافه آنزلف پرشکن
پرچین کند چو حلقه آنزلف مشکبوی
در هر شکن اسیر کند آهوی ختن
آشفته از خودی بگذر تا رسی بدوست
کاندر حریم عشق نگنجیده ما و من
آن خاک عرش فرش سر کوی مرتضی
آن شهسوار عرصه امکان ابوالحسن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. او شبها را به شبهای تاریک و بینور تشبیه میکند که تنها در حضور محبوبش روشن میشود. شاعر خود را به پروانهای تشبیه میکند که دور شمع محبوب میچرخد و به longing برای بازگشت محبوب اشاره میکند. او میگوید که عشق به محبوب باعث فراموشی غمهای دنیا میشود و زیبایی محبوب همچون سروی است که دیگران نمیتوانند ببیند. همچنین به شدت اشتیاق خود برای دیدار محبوب اشاره میکند و از عشق به عنوان نیرویی عظیم یاد میکند که میتواند زندگی را دگرگون کند. در نهایت، شاعر به عرش و بلندیهای معنوی عشق اشاره میکند و به جایگاه والای محبوبش میپردازد.
هوش مصنوعی: در شبها، غیر از تو، شمع مجلس من روشن نیست. شبهای من مانند شبهای تاریک میگذرد و هیچکس جز تو در آن حضور ندارد.
هوش مصنوعی: من مانند پروانهای هستم که دور تو میچرخد، در جمعی که تو بهعنوان نور و شمع آن حضور داری.
هوش مصنوعی: برگرد و مانند نسیم صبحگاهی به باغ بیا تا غنچه مانند گلی از تو دل بکند.
هوش مصنوعی: هر دلی که به خاطر زلف تو تا صبح قیامت غم و اندوه وطن را فراموش کند، دیگر از درد جدایی بیخبر خواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی که به نظرش سرو و گل زیبا هستند، هرگز سرو و گلی با آن زیبایی را ندیده است.
هوش مصنوعی: ای عیسی (پیامبر)، به گورستان افراد مرده بیا تا به خاطر شوق تو، بر روی کفنهایشان لباس زیبایی بپوشند.
هوش مصنوعی: ای عزیز محتاط، از اشک و ناله من آگاه باش که این آتش ناشی از آنگونه احساسات، میتواند خانه را ویران کند.
هوش مصنوعی: از آن دام زلف و دانهای که بر لب توست، یوسف هزار بار در چه حالتی به دام خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از بوی خوش مشک سوال کند، باید به خوبی بداند که این عطر از کجاست؛ چرا که او هرگز زیبایی و لطافت موهای معشوق را ندیده است.
هوش مصنوعی: زمانی که موهای خوشبوی او مانند حلقهای دور من میپیچد و در هر خم و کجی، مانند آهویی از سرزمین ختن گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به معشوق، باید از خودخواهی و اضطرابهای درونی خود عبور کنی، چرا که در فضای عشق، هیچ جایی برای خود و دیگران نیست و تنها عشق و همپیوندی وجود دارد.
هوش مصنوعی: آن زمین که زیر عرش قرار دارد و در کنار کوی امام علی (ع) است، متعلق به ابوالحسن، آن شاهزاده میدان وجود است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم گلست یا سمنست آن رخ و ذقن
گفتا یکی شکفته گلست و یکی سمن
گفتم در آن دو زلف شکن بیش یا گره
گفتایکی همه گره است و یکی شکن
گفتم چه چیز باشد زلفت در آن رخت
[...]
کردم تهی دو دیده بر او من چنانک رسم
تا شد ز اشکم آن ز می خشک چون لژن
من کرده پیش جوزا، وز پس نبات نعش
اینهم چو باد بیزن و آنهم چو با بزن
ای گلبن روان و روان را بجای تن
پیش آر جام و تازه کن از راح روح من
زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو
د رکوهسار لاله و در باغ یاسمن
خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال
[...]
زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شدهست آفت سرما ز گلستان
تا باد ماه آبان بگذشت در چمن
شد زرد و پر ز گرد به اندر چمن چو من
چون تخته های زرین بر نیلگون پرند
برگ چنار ریخته از باد در چمن
بر شاخ نار نار کفیده نگاه کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.