خبر زمصر که دارد بشیر کیست عزیزان
که جان بکف بسر ره ستاده پیر بکنعان
هزار سلسله دل ناگهان زجای بجنبد
مگر که زلف سیاه تو بود سلسله جنبان
بهندوان تو نازم هزار بار کز افسون
بر آفتاب و بر آتشکده شد است نگهبان
زباغ بلبل اگر رفت گو برو که سر آمد
بشاخسار محبت هزار مرغ خوش الحان
بهوش باش تو ایشیخ پارسا که همه شب
بکفر زلف دو تا میزند بتی ره ایمان
چرا به تیره شب عاشقان تو رحم نداری
تو را که شد ید و بیضا عیان زچاک گریبان
نه سودمند بسودای عشق آمده عناب
بیار بوسی و فارغ کنم زدست طبیبان
تو میروی همه جا آفتاب وار درآئی
من از قفای تو آیم چو سایه از همه پنهان
زآب دیده سرشکم بشست نامه و گفتی
زچیست نامه آشفته را بخون شده عنوان
مگر که سلسله حب مرتضی زعنایت
برون کند زسر آشفته را خیال پریشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز خلق خواجهٔ عالم ز رای مهتر دوران
معطر آمده گیتی منور آمده کیهان
بهینه بندهٔ گیهان خدای و خواجهٔ عالم
مهینه مهدی معجز نمای و هادی دوران
درون چنبر حزمش قرار تودهٔ غبرا
[...]
شبی چو زلف دلارام مشک فام و شبه سان
بسان خط بتان تار و جعد خوبان تاران
کشیده بودم از آسیب دهر پای به دامن
فکنده بودم از اندوه فکر سر به گریبان
ز دیده اشک روانم، روان به دامن صحرا
[...]
خدیو خطه امکان امام عصر زمان
شریک قرآن هادی انس و رهبر جان
ظهور هستی مطلق خلیفه الرحمن
به روز وحدت واجب نتیجه امکان
شه زنان، به سرزنان و موکنان
به گریه گفت: کو سران ایران، دلاوران ایران؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.