نسزد به باد دادن خم زلف عنبرافشان
به خطا چه میپسندی که عبیر گردد ارزان
بسپهر بزم مستان بنگر بجام و ساقی
که گرفته با هلالی مهی آفتاب رخشان
سحرش خمار دارد دل و جان فکار دارد
نخوری فریب ایدل زسرود عیش مستان
چه کشی زرخ نقاب و بچمی بطرف گلشن
نسزد بماه جلوه نزید بسرو جولان
زشکنج زلفش آشفته تو داد دل گرفتی
که درو بماندی آنقدر که شده چو تو پریشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر به زیبایی و جذابیت ظاهری معشوق اشاره شده است. شاعر از دلباختگی و فریفتگی در برابر زیباییهای او سخن میگوید و به بزم مستان و نوشیدنیها و تاثیر آنها بر حال و هوای فرد اشاره میکند. او به هوشیاری در برابر فریبهای ناشی از جذابیت و شهد عشق هشدار میدهد و تأکید میکند که نباید درگیر چهرهها و زیباییهای ظاهری شد، زیرا این امر ممکن است باعث پریشانی در دل و جان فرد شود.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی اشاره دارد به ناهمواریها و اشتباهاتی که از جانب باد به وجود میآید. در اینجا، بیتوجهی به زیبایی و لطافتی که در زلفها وجود دارد، مورد نقد قرار میگیرد و به نوعی از شخص خواسته میشود تا انتخاب بهتری داشته باشد. این توصیف به نحوی به اهمیت ارزشها و زیباییها در زندگی اشاره میکند و نارضایتی از عواملی که باعث کاهش ارزشها میشود را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: به آسمان جشن میخانه توجه کن، به جام و ساقی که با هلال ماهی در دستانش، چهرهای تابناک و روشنی بخش آفتاب را در آغوش دارد.
هوش مصنوعی: صبحی دلپذیر و پرنشاط است اما دل و جان در اندیشهای عمیق غرق شدهاند. فریب جلوههای زیبای معشوق را مخور و از سرودهای خوش و لذتبخش مستان غافل مشو.
هوش مصنوعی: هرچه زیبایی و زرق و برق در چهرهات باشد، با این حال ارزش ندارد که به سوی باغ بروی و خودت را به زحمت بیندازی، چون روشنایی ماه به اندازهای نیست که بتواند با زیبایی درخت سرو رقابت کند.
هوش مصنوعی: از درد و رنج زلف او، تو به شدت آشفته و ناراحت شدهای و به خاطر عشقش دل خود را به دست گرفتهای؛ طوری که به مدت طولانی در این حال پریشانی باقی ماندهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خبری دهید جان را، که ز دوست چیست فرمان؟
چه کنم؟ چه چاره سازم؟ چه دوا کنم؟ چه درمان؟
غم عشق سرکش آمد، دل و جان مشوش آمد
بمثال آتش آمد، بمیان خرمن جان
تو بشاهد معانی، بنگر، اگر توانی
[...]
دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان
چو بجان خرید دردت ندهد ز دست آسان
دل و جان بیدلانرا نکند قبول ورنه
همه دم در آرزویم که کنم فدای جانان
ز جفای عشق بینم سرو پای عاشقان گم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.