مرا سودای آن گیسوی پرچین
فراغت میدهد از نافه چین
بت سیمین ما صد چین بمو داد
اگر چین را بود بتهای سیمین
شدی بر آفتاب روخوی افشان
نثار ماه کردی عقد و پروین
بیاد طره شکر دهانی
شده ویران دلم مشکوی شیرین
بخون ناحق من در صف حشر
گوهی بس بود دست نگارین
چرا پامال کردی خون احباب
بخون غیر کردی پنجه رنگین
شب وصل است ای خورشید چون ماه
تو هم در گوشه ای با ماه بنشین
دهل زن گو مزن نوبت که امشب
من این نوبت نخواهم کرد تمکین
اگر عشقت مدد بخشد به نخجیر
ملخ ریزد زناخن خون شاهین
چه نقش است اینکه نقاش ازل کرد
بحسن روی تو پیوسته تحسین
نزاید مادر ایام چون تو
که آیا زین تصرف گشته عنین
چه شد آشفته زان زلف و بناگوش
نه از سنبل ترا شاید نه نسرین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کدامین پادشه را بود چندین
ز مصر و شام و موصل تا درِ چین
جهان را یادگارست از سلاطین
شه ایران و توران ناصرالدین
ملک سنجر ولیعهد ملک شاه
خداوند ملوک مشرق و چین
فروزان آفتابی عالم افروز
[...]
سلیمان را نگین بود و ترا دین
سکندر داشت آیینه، تو آیین
دم شیر خدا میرفت تا چین
ز علمش ناف آهو گشت مشکین
نگار سرو قد دیدی بآیین
نگه کن قدّ آن سرو نگارین
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.