نیمه شب ای برق آه من شرری زن
شعله ببالا و پست و خشک و تری زن
از تو چو پروانه شمع چهره نهان کرد
جهد کن و خویش را تو بر شرری زن
تا بکی ایجان به بند جسم اسیری
از قفس ای مرغ بسته بال پری زن
عقرب جراره تو ای خم گیسو
تکیه که گفته تو را که بر قمری زن
ای خم مو خون بناف آهوی چین کن
طعنه ای ای لب به بسته شکری زن
آن لب شکرفشان بکام رقیب است
همچو مگس دست حسرتی بسری زن
با لب او گفت دل که هیچ کدام است
گفت برو این لطیفه بر دگری زن
حالت یوسف مگو مگر بر یعقوب
شکوه برو از پسر تو بر پدری زن
حاجت تیر و کمان بکشتن من نیست
بسمل خود را بناوک نظری کن
عاشق بی سیم و زر بهیچ نیرزد
جهد کن آشفته خود بسیم و زری زن
گر زر و سیمت بود نثار کن و خیز
دست بدامان سرو سیمبری زن
سیم تنان گر کشند سر زتو آنگاه
شکوه از ایشان برو بدادگری زن
شاه ولایت علی وصی پیمبر
بر در او چهره ای بسای سری زن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی غزل عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از معشوقه خود و حال عاشقانهاش سخن میگوید. شاعر با استفاده از صنایع ادبی، عشق و اشتیاق شدید خود را نسبت به معشوق نشان میدهد. او از تمثیلهایی مانند پروانه و شمع، مرغ و قفس، و یوسف و یعقوب برای بیان حسرت و آتش عشق استفاده میکند. در واقع، شاعر به توصیف تنگناها و زحماتی که عشق به او تحمیل کرده میپردازد و از معشوق میخواهد تا او را از قید و بند رنجها آزاد کند. همچنین به زیباییهای ظاهری معشوق و تاثیر آنها بر عاشق اشاره میشود. در پایان، با ارجاع به مقام علی (ع) و پیوند عشق به خداوند و اهل بیت (ع)، نکتهای از ابعاد روحانی عشق مطرح میشود.
هوش مصنوعی: نیمه شب، ای روشنایی، نالهی من را به آتش تبدیل کن و شعلهای قوی به وجود بیاور که هم به سوی بالا برود و هم به سمت پایین، در هر دو حالت، چه در موارد خشک و چه در موارد تر.
هوش مصنوعی: وقتی که تو مانند پروانهای در برابر شمع، چهرهات را پنهان کردی، تلاش کن و خودت را به شعلهای نزدیک کن.
هوش مصنوعی: ای پرنده، تا کی میخواهی در قفس این بدن اسیر بمانی؟ پرواز کن و بال و پر خود را آزاد کن.
هوش مصنوعی: ای گیسوی تابدار، تو مانند عقرب هستی که به طرز خاصی درخشش و جذابیت دارد. چه کسی گفته است که تو باید بر قمر تکیه کنی؟
هوش مصنوعی: ای رشتههای موی تو همچون خون آهو زیبای چین است و ای لبانی که به seductive سکوت خود زینت میبخشی.
هوش مصنوعی: آن لب شیرین و زیبا که هر کس آرزوی چشیدن آن را دارد، برای فردی دیگر در دسترس است. مانند مگسی که با حسرت به شیرینی مینگرد و نمیتواند به آن دست یابد.
هوش مصنوعی: با لب او دل به گفتگو نشسته است و او میگوید که این دل اهمیت چندانی ندارد. به او بگویید که این نکته زیبا را با دیگری در میان بگذارد.
هوش مصنوعی: حالت یوسف را برای کسی جز یعقوب نگو، چرا که از پسر تو به پدرش شکایت کن.
هوش مصنوعی: نیازی به تیر و کمان برای کشتن من نیست، فقط کافی است که به من با نگاهی بیفتی که خودت را در آغوش بکشانی.
هوش مصنوعی: عاشق واقعی به جواهرات و财富 اهمیت نمیدهد. تلاش کن تا در درون خود آرامش و شادی را پیدا کنی و به عشق و احساسات عمیق توجه بیشتری داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر طلا و نقره داری، آنها را بذل و بخشش کن و برخیز و به دامن زیبای آن دختر برو.
هوش مصنوعی: اگر افرادی از تو بدی کنند و تو به آنها شکایت کنی، در آن صورت خودت باید در قضاوت کردن عادلانه باشی.
هوش مصنوعی: علی، ولی و جانشین پیامبر، در برابر درگاهش چهرهای است که باید بر آن بوسه زده شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خود غم دندان به که توانم گفتن؟
زرین گشتم برون سیمین دندان
سوسن داری شکفته برمه روشن
بر مه روشن شکفته داری سوسن
ماهی گر ماه درقه دارد و شمشیر
سروی گر سرو درع پوشد و جوشن
سوزن سیمین شده ست و سوزن زرین
[...]
دیر بماندم در این سرای کهن من
تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن
خسته ازانم که شست سال فزون است
تا به شبانروزها همی بروم من
ای به شبان خفته ظن مبر که بیاسود
[...]
سرو قبا پوش من قباش بگردان
ای شده اسرار غیب پیش تو روشن
باز ز سیصد بگیر شست و نگه دار
تا شودت نام آن نگار معین
از تو کجا چاک نیست سینه به ناخن
تا بنویسم بحشر شرح تغابن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.