تا کرد ادیب عشق یک نکته مرا تعلیم
در راه وفا کردم جان و سرو دل تسلیم
ای شاهد هر جائی وی دلبر یغمائی
کاندر بر ما نائی دارای زکه این تعلیم
گفتی زخط و رخسار اینک کنمت اظهار
یک دایره از سیم است وز مشگ ختن بکنیم
ایشیخ تو و جنت ماو در میخانه
عیبی نبود ما را بالله در این تقسیم
افتاد گذاری دوش در دیر خراباتم
دیدم که حرم میکرد بر خاک درش تعظیم
گر شوق کشیشت هست این ساقی و این باده
ور میل بهشتت هست آن حوری و آن تسنیم
اندر قدمم گفتی جان و دل و دین برنه
فرمان برمت جانا خدمت کنمت تقدیم
خواندند سحر مستان آشفته سگ خویشم
کردند گدائی را در دیر مغان تکریم
آن میکده رحمت آن بارگه سطوت
کز جان گنه کاران شورند در آنجا بیم
گر زاد سفر نبود ور مرکب تازی نیست
باسر روم این ره را وزجان کنمش تصمیم
آن روز که بگشودند این دفتر هستی را
بر لوح دل و جانم شد نام علی ترسیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از یک شاعر عارف است که در آن به عشق و وفا اشاره میکند. شاعر در تلاش است تا به دلیری در عشق و خدمت به معشوق بپردازد و از زیباییهای عشق و میخانه صحبت میکند. او تجربیات خود را در پیرامون میخانه و ارتباط با ساقی و باده بیان میکند و به تعظیم در برابر عشق و زیباییها اشاره میکند. همچنین به رابطهای عمیق میان عشق، دین و خدمت به معشوق میپردازد و در پایان به نام "علی" که نماد شناخت و معرفت است، اشاره میکند. در کل، شعر حب و زیبایی را در بستری عارفانه و فلسفی بررسی میکند.
هوش مصنوعی: ادب عشق نکتهای را به من آموخت و من در مسیر وفا، جان و دل خویش را تسلیم کردم.
هوش مصنوعی: ای معشوقهی زیبا و دلبر من که در هر جا حضور داری، در قلب من زندگی میکنی و از آگاهی و دانش بالایی برخورداری.
هوش مصنوعی: تو گفتی که از زیبایی چهرهات میخواهم بگویم. اکنون میخواهم برایت بگویم که صورتت همچون دایرهای از نقره است و ما از عطر گرانبهای ختن بهرهمند خواهیم شد.
هوش مصنوعی: ای شیخ، میان تو و بهشت ما چیزی نیست و در میخانه هیچ عیبی برای ما وجود ندارد. به خدا قسم، در این تقسیم هیچ مشکلی نیست.
هوش مصنوعی: دیشب در میخانهای دیدم که حرم (مقدس) بر زمین در آستانهاش احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر به کشیشی و شوق او علاقهمند هستی، پس این ساقی و این باده را نیز در نظر بگیر؛ و اگر به بهشت میل داری، پس به آن حوری و آن آب زلال نیز توجه کن.
هوش مصنوعی: در پایم گفتی که جان و دل و ایمان را به تو تقدیم میکنم، ای عزیز، برای تو آمادهام تا خدمتت کنم.
هوش مصنوعی: در سحرگاه، عاشقان مستی را به تصویر میکشند که در حال شور و هیجان هستند. در این حال، من که مانند سگی آشفتهام، به کسی چنان احترام میگذارم که در جستجوی نعمت و فرونشاندن عطش خود به گدایی در دیر مغان پرداخته است.
هوش مصنوعی: در این مکان مقدس که پر از رحمت و عظمت است، گناهکاران از شدت شوق و ترس به اینجا میآیند.
هوش مصنوعی: اگر سفر پرخطر باشد و سوارکاری مناسب وجود نداشته باشد، باید با تمام وجود به سمت هدف حرکت کنم و از جانم مایه بگذارم.
هوش مصنوعی: در روزی که این دفتر وجود را آغاز کردند، نام علی بر دل و جانم نقش بسته شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر لوح معاصی خط عذری نه کشیدیم
پهلوی کبایر حسناتی نه نوشتیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.