زعقلم جان بتنگ آمد دل دیوانگی دارم
بجانم زآشنائیها سر بیگانگی دارم
نه دیر و نه حرم تسبیح و زنارم زکف رفته
بشمع که نمیدانم سر پروانگی دارم
برآنم تا نهم زنجیر زلف آن پری از کف
کنید آماده زنجیرم سر دیوانگی دارم
خمار آلوده بودم خواستم پیمانه از ساقی
لب میگون او گفتا شراب خانگی دارم
نظر بر شاهد و دل پیش ساقی گوش بر مطرب
حکیما خود بگو کی قوه فرزانگی دارم
شدم آشفته همسایه به عشق خانهسوز امشب
منم آن خس که با شعله سر همخانگی دارم
مگر دست خدا برهاندم زین آتش سوزان
و گرنه من کجا آن قدرت مردانگی دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابراز احساسات عمیق عاشقانه و درونیات شاعر میپردازد. شاعر از درد و دیوانگی ناشی از عشق سخن میگوید و به ظرافتهای احساسی خود اشاره میکند. او در جستجوی پیوند با محبوبش است و از وابستگی و زنجیر زلف او صحبت میکند. همچنین، شاعر از حالت خمار و مستی ناشی از عشق یاد میکند و به کنشهای خود به عنوان نشانهای از آتش عشقش اشاره دارد. او در نهایت از قدرت خدایی که میتواند او را از این آتش رها کند، سخن میگوید و به محدودیتهای خود در این مسیر اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: دل من از عشق و جنون پر شده است و بیتابی میکنم. در عین حال، از آشناییهای زیاد دلم به بیگانگی و دوری از خودم راضی نیست.
هوش مصنوعی: من نه زمان مشخصی دارم و نه به مکانهای مقدس تعلق دارم. از دست رفتهام و در حال دویدن به سمت شمع هستم، زیرا نمیدانم چه سرنوشتی در انتظار من است.
هوش مصنوعی: من میکوشم تا زنجیر موهای آن پری را از دستانم بگمارم، زیرا برای عشق و دیوانگی او آمادهام.
هوش مصنوعی: در حالتی مست و غمگین بودم و آرزو داشتم از لبهای شرابی ساقی بنوشم. او به من گفت که شراب خانگی خوبی دارد.
هوش مصنوعی: به تماشای دلبر نشستم و در کنار او، به صدای موسیقی گوش میدهم. حالا به خودم میگویم که آیا من واقعاً خرد و فرزانگی دارم یا نه؟
هوش مصنوعی: امشب به خاطر عشق آتشین و ملتهب همسایه، بسیار پریشان و آشفتهام. من همان کسی هستم که با شعله عشق، همسرایگی و زندگی مشترک را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: تنها با کمک خداوند میتوانم از این آتش سوزان نجات پیدا کنم وگرنه خودم هیچگونه قدرتی برای مقابله با این خطرات ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زعقلم جان بتنگ آمد دل دیوانگی دارم
بجانم زآشنائیها سر بیگانگی دارم
نه دیر و نه حرم تسبیح و زنارم زکف رفته
بشمع که نمیدانم سر پروانگی دارم
برآنم تا نهم زنجیر زلف آن پری از کف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.