آتش کیست که من دیگ صفت در جوشم
با همه جوش چرا غنچه صفت خاموشم
قرب شمع است بلی آفت پروانه ولی
سر رود بر سر این کار بجان میکوشم
بنده و بندی عشقت نه من امروز شدم
کز ازل حلقه زلف تو بود در گوشم
گر برم لب بلب جام شبی بی لب تو
گر می صاف بود خون جگر مینوشم
چون از این دلق ریائی نشدم حاصل هیچ
میروم خرقه و سجاده بمی بفروشم
گر رود سر بسر مهر تو چون شمع مرا
کی توانم که بدل آتش عشقت پوشم
من بخود وصف تو گفتن نتوانم چون نی
هر چه نائی بدمد بردم من مینوشم
هر کجا باده کشیدیم بود هوش زدا
می عشق تو بنازم که فزاید هوشم
هست بر دوش من آشفته گناه دو جهان
تا مگر دست خدا بار برد از دوشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عواطف عمیق عاشقانه و دلتنگی اشاره دارد. شاعر با استعارههای مختلف از احساسات و تجربیات عاشقانه خود سخن میگوید. او به آتش عشق و تضاد بین جوش و خموشی اشاره میکند و بیان میکند که چطور عشقش او را دچار درد و رنج کرده است. شاعر از بندگی در عشق سخن میگوید و به وابستگیای که به محبوبش دارد، اشاره میکند. او همچنین با ذکر نمادهایی مانند شمع و پروانه، عشق خود را به زیبایی و معصومیت توصیف میکند. در نهایت، او به مظلومیت و بار گناهانش اشاره میکند و آرزو دارد که خداوند او را از این بار رهایی بخشد.
هوش مصنوعی: توجه به این موضوع جالب است که من مانند دیگی در حال جوشیدن هستم، اما با وجود این همه شور و هیجان، چرا همچنان مثل غنچهای بیحرکت و خاموش باقی ماندهام.
هوش مصنوعی: شمع نزدیک است و پروانه نیز به آن جذب میشود، اما من با تمام وجود برای این کار تلاش میکنم.
هوش مصنوعی: عاشق تو و محبتت هستم، و از زمانی که به یاد دارم، در بند عشق تو بودهام. محبت و جذابیت تو همیشه در ذهنم بوده و اکنون به این احساس رسیدهام.
هوش مصنوعی: اگر جام شبی را بدون لب تو بنوشم، حتی اگر شراب صاف باشد، باز هم خون جگر خود را مینوشم.
هوش مصنوعی: از آنجا که از این ظاهر و نیرنگ چیزی به دست نیاوردم، دیگر به این شکل زندگی نمیکنم و تصمیم دارم که لباس و عبا و سجادهام را بفروشم.
هوش مصنوعی: اگر عزیزم همچون شمع نورش را از دست دهد، من چگونه میتوانم آتش عشق تو را در درونم پنهان کنم؟
هوش مصنوعی: من نمیتوانم تو را توصیف کنم، چون مانند نی نمیتوانم هرچه را که مینویسم به خوبی بیان کنم. من فقط مینوشم و احساساتم را در کلمات میریزم.
هوش مصنوعی: هر جا که مشغول نوشیدن شراب بودیم، متوجه شدیم که عشقت باعث زوال هوش و فهم ما میشود. اما من به عشق تو افتخار میکنم، زیرا این عشق به طور شگفتآوری هوشم را افزایش میدهد.
هوش مصنوعی: بار سنگینی از گناهان دو جهان بر دوش من است و امیدوارم که خداوند این بار را از شانهام بردارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم
خم می گو: سر خود گیر، که من در جوشم
بر رخ من در میخانه ببندید امشب
که کسی نیست که: هر روز برد بر دوشم
من که سجاده به می دادم و تسبیح به نقل
[...]
می درم جامه و از مدعیان می پوشم
می خورم جامی و زهری بگمان می نوشم
من چو از باده گلرنگ سیه روی شدم
چه غم از موعظه ی زاهد ازرق پوشم
هر که از مستی و دیوانگیم نهی کند
[...]
من که از آتشِ دل چون خُمِ مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم
قصدِ جان است طمع در لبِ جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان میکوشم
من کِی آزاد شَوَم از غمِ دل؟ چون هر دَم
[...]
گرچه از آتش دل چون خم می درجوشم
مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم
حاش الله که نیم معتقد طاعت خویش
[...]
نوبهارست و در انجام طرب میکوشم
لب گل میمکم و خون جگر مینوشم
جلوه نخل مرادم نفریبد هرگز
گر همه شعله شود در هوس آغوشم
خسم و فرقت بیبرگی وی سوخت مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.