گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

ببست غمزه شوخت بزلف دلبندم

بخویش بست و زعالم گسست پیوندم

بکشتزار درون تخم مهرت افکندم

نهال دوستی این و آن زدل کندم

مرا که خاک در دوست داده اند بنقد

اگر بهشت بیاری بها که نپسندم

مرا که هیچ نسودم لبی بر آن لب نوش

چرا بحق نمک میدهی تو سوگندم

خبر نداری از اسرار ذوق مستی عشق

به بیهده مده ای شیخ بیخبر پندم

بیوسف دگران مایلم نه چون یعقوب

که جا بسینه کند مهر روی فرزندم

مراست لذتی از چاشنی تیر نگاه

بیا بیا که بآن نشئه آرزومندم

اگر شکایتی آشفته کردم از زخمش

نیم صدیق که دعوی بخوبش میبندم

بتا زهجر لبان تو تلخ شد کامم

بیار بوسه ای از آن لب شکر خندم

برای آنکه شوم سرفراز در صف حشر

بپای دلدل حیدر چو گو سرافکندم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سوزنی سمرقندی

بشاعری پدر خویش را نه فرزندم

اگر نه معتقد مجلس خداوندم

سپهر جاه علی افتخار دین که ز فخر

چو شیعه مذهب خود را بران علی بندم

همه مناقب او گویم و مدایح او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
انوری

ز روزگار به یک نامهٔ تو خرسندم

که در دعا همه آن خواهم از خداوندم

شنیده‌ام که به خرسند کم گراید غم

غمم چراست که از تو به نامه خرسندم

ز هرچه باشد خرسند را بسنده بود

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ایا رسیده ز فضل و هنر بدان رتبت

که تیر چرخ خطابت کند خداوندم

علوّ قدر ترا با فلک نهم همبر

پس آنگهی بنشینم که من خردمندم

فلک شدست غبار ستانة تو و لیک

[...]

سعدی

شکست عهد مودت نگار دلبندم

برید مهر و وفا یار سست پیوندم

به خاک پای عزیزان که از محبت دوست

دل از محبت دنیا و آخرت کندم

تطاولی که تو کردی به دوستی با من

[...]

امیرخسرو دهلوی

چو من ز دوست به داغ درونه خرسندم

نه دوستی بود، ار دل به همرهی بندم

اگر به تیغ ببرند بند بند مرا

تو ذکر وصل خودم کن که باز پیوندم

چو مو که برکنی و باز روید، آن غم تست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه