گمان مدار که من از گزند مار بنالم
مگر زعقرب جرار زلف یار بنالم
مرا که افعی زلفت به پیچ وتاب فکند
عجب مدار که گاهی ززخم مار بنالم
خمار مستیم افزوده شد زنرگس ساقی
که می کشم همه شب باده و زخمار بنالم
بتار زلف ببند و بکش بتیر نگاهم
نیم مبارز عشق ار زکار زار بنالم
مرا بهار و خزان جمله بی تو صرف فغان شد
نیم چو بلبل کز گل بهر بهار بنالم
بناله شب همه شب همدمم بمرغ شب آهنگ
اگر بحلقه آن زلف تابدار بنالم
هر آنکه دور بود از دیار خویش بنالد
خلاف من که غریبانه در دیار بنالم
خبز زخنجر مژگان نداری و خم زلفش
تو را گمان که از آن طفل نی سوار بنالم
اگر که اشتری آشفته از مهار بنالد
بیا به بین که چو بگسستیم مهار بنالم
بلا چه پنجه قوی کرد و نیست قوه دفعش
زدست او ببر دست کردگار بنالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبان تیره که از تاب زلف یار بنالم
به خویش پیچم و همچون گزیده مار بنالم
نه آن گلی که به چشم و دلم ز مهر ببخشی
اگر سحاب بگریم اگر هزار بنالم
شبی سیاه و در او ساز رعد بینی و باران
[...]
کدام قصه دهم شرح و زار و زار بنالم
ز جور شمر دغا یا ز هجر یار بنالم
شبان تیره به درگاه کردگار، بنالم
ز جور چرخ و، ز بیداد روزگار، بنالم
چو نی به حال شهیدان نینوا بخروشم
به جان نثاری یاران جان نثار، بنالم
چو در خیال من آید نهال قامت اکبر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.