شبان تیره به درگاه کردگار، بنالم
ز جور چرخ و، ز بیداد روزگار، بنالم
چو نی به حال شهیدان نینوا بخروشم
به جان نثاری یاران جان نثار، بنالم
چو در خیال من آید نهال قامت اکبر
سحاب وار، بگریم هزار وار، بنالم
کنم چو یاد من از حلق پارهٔ علی اصغر
به تشنه کامی آن طفل شیرخوار، بنالم
برای آنکه خزان شد بهار گلشن طاها
ز شاخ شعله برآید اگر بهار، بنالم
فراز نیزه سر شاه در مقابل زینب
به خاطر آرم و، از جور نیزه دار، بنالم
دیار شام و خرابه مرا رسد چو به خاطر
به یاد زینب آواره از دیار، بنالم
چکد ز دیده سرشکم ز گریه های سکینه
به دختری که شد از هجر باب، زار بنالم
به جای اشک رود سیل خون، ز دیدهٔ «ترکی»
ز سوز سینه و با چشم اشکبار، بنالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به مظلومیت و مصیبتهای اهل بیت (ع) اشاره میکند. او از درد و رنج ناشی از ظلم روزگار ناله سر میدهد و با احساسات عمیق، به یاد شهیدان کربلا، بهویژه علی اصغر و زینب، گریه میکند. او همچنین به یاد خزان گلشن طاها و ظلمی که به اهل بیت روا داشته شده، اشک میریزد و بر معصومیت و مشکلات دختران اهل بیت و سختیهای آنها در دوران پس از عاشورا تأکید میکند. شاعر احساس عمیق شکست و غم را از دلنشینی زندگی اهل بیت و از فجایع کربلا بیان میکند.
هوش مصنوعی: در شب تار، نزد خداوند، از ظلم زمان و ناملایمات زندگی شکایت میکنم.
هوش مصنوعی: مانند نی با حال و هوای شهیدان کربلا دردم را فریاد میزنم و به خاطر جانفشانی یاران جاننثار ناله میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد قامت بلند اکبر میافتم، مانند ابری که اشک میریزد، هزار بار میگریم و ناله میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد تشنگی کودک شیرخواری که در حلقه پارهٔ علی اصغر است میافتم، غمگین و نالان میشوم.
هوش مصنوعی: اگر بهار به پایان برسد و فصل خزان آغاز شود، همانطور که شعلهها از شاخههای درختان زنده بیرون میآیند، من نیز به خاطر این تغییر بهاری که رفته است، باید ناله کنم.
هوش مصنوعی: در برابر زینب، سر مقدس شاه به تیرک نیزه آویزان است و من از ظلم تیرانداز به درد و ناله درآمدهام.
هوش مصنوعی: وقتی که به سرزمین شام و ویرانهها میروم، یاد زینب که در دیاری بیخانمان شده است، در ذهنم میآید و از دل دردناک خود ناله میکنم.
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک میریزد و به خاطر دختر ساکنِ در دل، که به خاطر جدایی از پدرش، بسیار غمگین و نالان شده است، باید با دل شکسته شکایت کنم.
هوش مصنوعی: به جای اینکه اشکی از چشمانم بریزد، خون ریزش میکند. از دل سوختهام با چشمان اشکبارم شکایت میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبان تیره که از تاب زلف یار بنالم
به خویش پیچم و همچون گزیده مار بنالم
نه آن گلی که به چشم و دلم ز مهر ببخشی
اگر سحاب بگریم اگر هزار بنالم
شبی سیاه و در او ساز رعد بینی و باران
[...]
گمان مدار که من از گزند مار بنالم
مگر زعقرب جرار زلف یار بنالم
مرا که افعی زلفت به پیچ وتاب فکند
عجب مدار که گاهی ززخم مار بنالم
خمار مستیم افزوده شد زنرگس ساقی
[...]
کدام قصه دهم شرح و زار و زار بنالم
ز جور شمر دغا یا ز هجر یار بنالم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.