تا خم زلف بتان آمده زنار دلم
بت پرستی ز میان ، گشته پرستارِ دلم
یوسف مصر مکان کرده ببازار دلم
من زلیخا صفت امروز خریدار دلم
مرغ طبعم بنوا آمده چون بلبل باغ
زین گلِ تازه ، که بشکفت به گلزارِ دلم
گفتم ای مردم دیده زچه خونبار شدی
غوطه در خون زدو میگفت که خونبار دلم
خون من خورد دل و دیده فشاندش زمژه
دل کجا رفت بگیرید که خونخوار دلم
زلف او خم شده از بار دل مشتاقان
بار زلف کج دلدار شده بار دلم
مدتی راست نشد نغمه ای از پرده دل
ناخنی زد مژه ای باز ، به اُوتارِ دلم
سر سودای تو بیرون نشدی از سینه
مردم دیده نگفتی اگر اسرار دلم
تا که منزلگه دلدار شده کعبه دل
محرم کعبه نیم بلکه طلبکار دلم
دل و دلدار زبس متحد و یکجهتند
از پی دیدن او طالب دیدار دلم
دل گرفتار چو شد در خم آن زلف نژند
من آشفته از آن روز گرفتار دلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلباختگی است. شاعر به زیبایی معشوقهاش اشاره میکند و از درد و شوقی که در دل دارد میگوید. او خود را زلیخا و معشوقهاش را یوسف مصر میشمارد و از احساساتی چون افسردگی و ناامیدی ناشی از دوری صحبت میکند. شاعر تصویر میکند که دلش تحت تاثیر زیبایی معشوق آسیب دیده و همچنان در پی دیدار اوست. زلف و زیبایی معشوق برای او نماد عذاب و شادی توامان است، و در نهایت بیان میکند که دل و دلدار هر دو متصل و در جستوجوی یکدیگر هستند.
هوش مصنوعی: وقتی که زلفهای زیبا به شکل خم درآمده، دلم به دلیل عشق به این بتهای زیبا دچار مشکل شده و از عشق به آنها پرستش میکند.
هوش مصنوعی: یوسف در مصر در دل من جا دارد و امروز قلب من مانند زلیخا، به او عشق میورزد و او را خریدار است.
هوش مصنوعی: پرندهای از وجودم به آواز درآمده است، مانند بلبل در باغ، به خاطر این گل تازه که در دل من شکوفه زده است.
هوش مصنوعی: گفتم ای مردم، چرا چشمانتان پر از اشک و غم است؟ در حالی که من در درون خودم غرق در اندوه و درد هستم.
هوش مصنوعی: دل من اینقدر شکسته و دردمند شده که از شدت ناراحتی، میخورد و گریه میکند. کجا بروم که به حال من برسند، چون دلم به شدت زخمی و رنجور است.
هوش مصنوعی: زلف او به خاطر عشق و دلبستگی عاشقان نرمی و خمیدگی پیدا کرده است و این خمیدگی زلف محبوب من هم به خاطر سنگینی و بار دل من است.
هوش مصنوعی: مدتی طولانی هیچ صدایی از عمق دل شنیده نمیشد، اما ناگهان به آرامی نشانهای از احساساتم بیدار شد، و این نشانه بر جانم تأثیر گذاشت.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که نتوانم از دل مردم بیرون بیایم و هیچ کس هم راز دلم را نمیداند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جایگاه محبوبم به صورت معبد قلب من در آمده، دیگر نمیتوانم آن را فقط محلی مقدس بدانم؛ بلکه در واقع، دل من در جستجوی اوست.
هوش مصنوعی: دل و معشوق به قدری با هم یکی شدهاند که از شدت عشق، تنها آرزوی من دیدن اوست.
هوش مصنوعی: زمانی که دل من به زلفهای پیچیده و شگفتانگیز تو دچار گرفتاری شد، از آن روز به بعد، دلم همیشه در حال آشفتگی و پریشانی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق مستم و محنت زده از بار دلم
دوستان عفو کنیدم که گرفتار دلم
همه کس در پی تیمار و دل من ز جنون
سنگ بر سینه زنان در پی آزار دلم
خار خار دلم از زخم زبان کم نشود
[...]
در خم زلف توتا گشته گرفتار دلم
از پریشانی خودنیست خبردار دلم
تا به عشق تو سروکار دل افتادمرا
شست یکباره دل ودست ز هر کار دلم
بلکه از شربت لعل توشفائی یابد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.