تا در آیینه رویت صنما مینگرم
کافرم گر به جز از نور خدا مینگرم
چشم ظاهر بکنم دیده دل باز کنم
تا نگویی به تو از نفس و هوا مینگرم
هرچه آید ز تو گر خود همه جور است و جفا
هم در آن جور اثر مهر و وفا مینگرم
خضر خطت ننماید به من آن چشمه نوش
با وجود لبت از آب بقا مینگرم
ترک غمزه کند اخراجم از آن چین دو زلف
گر به آهوی دو چشمت به خطا مینگرم
تا تو ای کعبه صلا دادیم از بهر طواف
نیستم حاجی اگر بر سر و پا مینگرم
در ره کعبه گذارم به خرابات افتاد
این بصیرت ز کجا بوده کجا مینگرم
فکر درمان چه کنی از پی بیماری دل
دردمند تو نیم گر به دوا مینگرم
میرود جانم و جانان ز قفا آشفته
نیست اندیشه بیشم به قفا مینگرم
من علی را نستایم به خدایی اما
اندر آیینه رویش به خدا مینگرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر به رخسار چو ماهت صنما مینگرم
به حقیقت اثر لطف خدا مینگرم
تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری
هر زمان صد رهت اندر سر و پا مینگرم
تو به حال من مسکین به جفا مینگری
[...]
گر کسی را حسد آید که تو را مینگرم
من نه در روی تو، در صنع خدا مینگرم
من از آن توام و هر چه مرا هست تو راست
روشنست اینکه به چشم تو تو را مینگرم
خصم گوید که روا نیست نظر در رویش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.