وحشیصفت از خلق رمیدیم رمیدیم
در حلقهٔ دام تو تپیدیم تپیدیم
تا شاهد لیلیوَش ما پرده برافکند
مجنونصفت از غیر رمیدیم رمیدیم
دادند به ما جام شراب ازلی را
پیمانه چو خمخانه کشیدیم کشیدیم
میگفت که این شور و نوایم ز دگر جاست
این زمزمه از نای شنیدیم شنیدیم
چون راه ندادند به پرواز گلستان
در زیر پر خویش خزیدیم خزیدیم
بتخانه و بت بود چو اسباب تعلق
ما رشته زنار بریدیم بریدیم
جز درد سر از عشق مجازی نبرد دل
بسیار در این کوچه دویدیم دویدیم
پرداخته بازار دل از جلوه اغیار
تا یوسف مصر تو خریدیم خریدیم
دیدیم که در کوی حرم کس نکشد صید
آشفته از آن بام پریدیم پریدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق عشق و دلتنگی است. شاعر از فرار و تنهایی خود در برابر عشق میگوید و اینکه چگونه در دام عشق افتاده است. او به شراب ازلی اشاره میکند و از شور و شوقی که این عشق در او ایجاد کرده، سخن میگوید. همچنین، او از رنج و دردهای ناشی از عشق مجازی حرف میزند و به جستجوی معشوقی به نام یوسف مصر میپردازد. در نهایت، شاعر از بیکسی و آشفتگیاش در مسیر عشق میگوید و به طرز ناکامی به جستجوی شادمانی در زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ما از جمع مردم فرار کردیم، و در دام تو گرفتار شدیم و در آنجا به تپش درآمدیم.
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که شاهد زیبایی لیلی پرده را کنار زد و خود را نشان داد، شجاعت و عشق حقیقی پیدا کردیم و از غیر او به دور شدیم و به سمت او رفتیم.
هوش مصنوعی: به ما جام نوشیدنی باطلی دادند و هنگامی که به خوشگذرانی پرداختیم، شروع به نوشیدن کردیم.
هوش مصنوعی: او میگفت که این شور و صدای من از جایی دیگر نشأت میگیرد و این زمزمه را از نای شنیدیم.
هوش مصنوعی: چون اجازه پرواز به گلستان را ندادند، زیر سایه خودمان کمرنگ و بیصدا زندگی کردیم.
هوش مصنوعی: محل پرستش بتها و خود بتها نشانهای از وابستگی ما بودند، اما ما این وابستگی را قطع کردیم و از آن آزاد شدیم.
هوش مصنوعی: به جز مشکلات و دردسرهای عشقهای غیرواقعی، نتیجهای به دست نیاوردیم. دلمان بسیار در این کوچهها در جستوجو بود و بیوقفه دویدیم.
هوش مصنوعی: دل را به جلوههای ناپایدار دیگران مشغول کردهایم، اما در نهایت به سراغ یوسف مصر رفتهایم و او را خریدهایم.
هوش مصنوعی: در کوی حرم، هیچکس شکار آشفتهای را نگرفت، ما نیز از آن بام پرواز کردیم و دور شدیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم
آن جای که ابرار نشستند نشستیم
وان راه که احرار گزیدند گزیدیم
گوش خود و گوش همه آراسته کردیم
[...]
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم
شلوار عروسان زره زلف گشادیم
بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم
بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم
[...]
سر جمله بدانید که در عالم پاداش
آنها که درین راه بدادیم بدیدیم
ما را همه مقصود ببخشایش حق بود
المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.
دردا که درین بادیه بسیار دویدیم
در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم
بسیار درین بادیه شوریده برفتیم
بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم
گه نعرهزنان معتکف صومعه بودیم
[...]
خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
والله که نشانهای قَرویِ دهِ یارست
آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم
از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.