دردا که درین بادیه بسیار دویدیم
در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم
بسیار درین بادیه شوریده برفتیم
بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم
گه نعرهزنان معتکف صومعه بودیم
گه رقصکنان گوشهٔ خمار گزیدیم
کردیم همه کار ولی هیچ نکردیم
دیدیم همه چیز ولی هیچ ندیدیم
بر درج دل ماست یکی قفل گران سنگ
در بند ازینیم که در بند کلیدیم
از خون رحم چون به گو خاک فتادیم
از طفل مزاجی همه انگشت مزیدیم
چون شیر ز انگشت براهیم برآمد
انگشت مزیدان چه که انگشت گزیدیم
وامروز که بالغ شدگانیم به صورت
یک پر بنماند ارچه به صد پر بپریدیم
از دست فتادیم نه دیده نه چشیده
زان باده که از جرعهٔ او بوی شنیدیم
چون هستی عطار درین راه حجاب است
از هستی عطار به یکبار بریدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عطار نیشابوری به جستجوی معنای عمیق و تجربههای انسانی میپردازد. شاعر اشاره میکند که در طول زندگی در جستجوی حقیقت و معنای وجود بودهاند، اما با وجود تلاشهای بسیار، به درک واقعی نرسیدهاند. آنها در دورههای مختلف، به حالتهای متفاوتی از شور و شعف یا خمودگی دچار شدهاند، ولی در نهایت همچنان احساس میکنند که به جایی نرسیدهاند. این مسیری که طی کردهاند، پر از غم و درد است و آنها را به قفلهایی فراموشناشدنی در دل میرساند. در نهایت، شاعر به این واقعیت اذعان میکند که نمیتواند از دنیای مادی رها شود و دچار حیرت و سردرگمی است. انگار که علیرغم تمامی کوششها، آنها از حقیقت فاصله دارند و همچنان در بند وجود هستند.
هوش مصنوعی: ای کاش در این راهی که طی کردیم، تلاشهای بسیار داشتیم، اما در نهایت به هیچ نتیجهای نرسیدیم و تنها به خودمان رسیدیم.
هوش مصنوعی: ما بارها در این سرزمین سردرگم و بیهدف سفر کردیم و در این ماجرا با روحیهای شجاعانه عمل کردیم.
هوش مصنوعی: گاهی در حال دعا و عبادت در صومعهای تنها بودیم و گاهی هم در حال رقص و شادی در گوشهای نشسته بودیم.
هوش مصنوعی: ما تمام تلاشمان را کردیم، اما هیچ دستاوردی نداشتیم. تمام چیزهایی را که میتوانستیم ببینیم، دیدیم، اما هیچ چیز واقعی و معناداری را مشاهده نکردیم.
هوش مصنوعی: در دل ما یک قفل سنگین وجود دارد که ما را در بند و خویشتننگهدار کرده، و این احساس وابستگی و محدودیت ناشی از این است که ما کلید رهایی از این بند را در دست نداریم.
هوش مصنوعی: ما از خون رحم به خاک افتادیم و به خاطر شرایطی که داشتیم، به هر چیزی که بیفزاییم، نتیجه تلخی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: زمانی که شیر از انگشت براهیم به بیرون میآید، دیگر انگشت مزیدان اهمیتی ندارد که ما انگشت خود را گزیدهایم.
هوش مصنوعی: امروز که به سن رشد و بزرگسالی رسیدهایم، هرچند که به ظاهر و با هیجان زیاد در فعالیتها شرکت میکنیم، ولی همچنان مانند پرندهی کوچکی هستیم که فقط در حدود خودش پرواز میکند و نمیتواند دورتر برود.
هوش مصنوعی: ما از دست رفتیم و نه چیزی دیدهایم و نه چشیدهایم، اما بوی آن شراب را فقط از یک جرعهاش حس کردهایم.
هوش مصنوعی: عطار در این مسیر همچون پوششی است، اما ما به یکباره از این پوشش فاصله گرفتیم و به حقیقت رسیدیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم
آن جای که ابرار نشستند نشستیم
وان راه که احرار گزیدند گزیدیم
گوش خود و گوش همه آراسته کردیم
[...]
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم
شلوار عروسان زره زلف گشادیم
بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم
بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم
[...]
سر جمله بدانید که در عالم پاداش
آنها که درین راه بدادیم بدیدیم
ما را همه مقصود ببخشایش حق بود
المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.
خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
والله که نشانهای قَرویِ دهِ یارست
آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم
از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن
[...]
المنةلله که نمردیم و بدیدیم
دیدار عزیزان و به خدمت برسیدیم
در رفتن و بازآمدن رایت منصور
بس فاتحه خواندیم و به اخلاص دمیدیم
تا بار دگر دمدمهٔ کوس بشارت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.